چکیده :در مسئله مرگ خانم هاله سحابی در مراسم تشییع جنازه پدرش مرحوم مهندس سحابی، بنده سؤالی از وزیر اطلاعات کردم و در کمیسیون امنیت ملی به ایشان عرض کردم که این اتفاق نه خواست شما و همکارانتان و نه خواست مقامات بالاتر بوده، بلکه مأموری سهواً برخورد خشنی با او کرده و با توجه به ناراحتی قلبی و هیجانی که هاله سحابی داشته به زمین افتاده و از دنیا رفته است. چرا شما به خاطر خطای سهوی یک مأمور از خانواده سحابی و مردم عذرخواهی نمیکنید و واقعیت را به مردم نمیگویید تا علاوه بر افزایش اعتماد مردم به نظام، فرصت عرض اندام از مخالفان نظام گرفته شود؟ ...
با گذشت ماه ها از کشته شدن ستار بهشتی در بازداشتگاه نیروی انتظامی، علی مطهری طی نامه ای در خصوص عدم رسیدگی به پرونده ستار بهشتی همچنین گفته است: در مرگ هاله سحابی هم به وزیر اطلاعات گفتم مأموری برخورد خشنی با او کرده و با توجه به ناراحتی قلبی و هیجان، هاله سحابی به زمین افتاده و از دنیا رفته است. چرا شما به خاطر خطای سهوی یک مأمور از خانواده سحابی و مردم عذرخواهی نمیکنید؟
هر چند محسنی اژه ای در گفت و گوی خبری اخیرش گفته است که دلیل مرگ ستار بهشتی مشخص نیست، اما علی مطهری وجود شکنجه در بازداشتگاه را بار دیگر تایید کرده و نوشته است: قصور یا تقصیر سوم متهمان این پرونده، رفتار خشونتآمیز با ستار بهشتی بوده است که مصداق شکنجه محسوب میشود. این درحالی است که اصل سی و هشتم قانون اساسی می¬گوید: «هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است. متخلف از این اصل طبق قانون مجازات میشود.»
در جلسه علنی امروز مجلس شورای اسلامی علی مطهری نامه ستار بهشتی به رییس زندان اوین را نیز قرائت کرد. این
نامه برای اولین بار در سایت کلمه منتشر شده بود.
نماینده مردم تهران که به خاطر مرگ ستار بهشتی در بازداشتگاه پلیس فتا، وزیر کشور را برای سوال به مجلس فراخوانده بود، امروز با تشریح دلایل خود برای پیگیری علنی این موضوع، نامه ستار بهشتی به مسوول بند اوین که در آن شکنجه خود را تشریح کرده بود را قرائت کرد. وی پس از توضیحات وزیر کشور قانع نشد.
فرزند آیت الله مطهری بار دیگر از عدم عذرخواهی از مسئولان و اشاره به نحوه کشته شدن هاله سحابی افزوده است: در مسئله مرگ خانم هاله سحابی در مراسم تشییع جنازه پدرش مرحوم مهندس سحابی، بنده سؤالی از وزیر اطلاعات کردم و در کمیسیون امنیت ملی به ایشان عرض کردم که این اتفاق نه خواست شما و همکارانتان و نه خواست مقامات بالاتر بوده، بلکه مأموری سهواً برخورد خشنی با او کرده و با توجه به ناراحتی قلبی و هیجانی که هاله سحابی داشته به زمین افتاده و از دنیا رفته است. چرا شما به خاطر خطای سهوی یک مأمور از خانواده سحابی و مردم عذرخواهی نمیکنید و واقعیت را به مردم نمیگویید تا علاوه بر افزایش اعتماد مردم به نظام، فرصت عرض اندام از مخالفان نظام گرفته شود؟
وی عدم عذرخواهی رسمی از خانواده بهشتی و رهبری به دلیل این واقعه و نیز عدم رضایت گرفتن را دلیل پس نگرفتن سوال خود دانست و گفت: من جلب رضایت خانواده ستار بهشتی بود، که این شرط هم تحقق پیدا نکرد، بلکه در مراسم چهلم ستار بهشتی آنها تحت فشار قرار گرفتند. همچنین مدتی است که کیفرخواست متهم اصلی صادر شده ولی پرونده هنوز به دادگاه ارجاع نشده است. ممکن است بگویند مادر ستار بهشتی رضایت داده است، اما او گفته است حکم بازداشت دخترم را نشان دادند تا از من رضایت بگیرند. نمی¬خواستم داغ دیگری روی سینه¬ام بماند. مجبور شدم و امضا کردم. به علاوه فرضا رضایت نافذ باشد حق مدعی العموم برای پیگیری پرونده محفوظ است. البته این موضوع ارتباط مستقیم با قوه قضائیه دارد اما وزارت کشور چون این اتفاق در زیر مجموعه او افتاده باید پیگیر باشد.
وی به خاطره ای از استاد مطهری درباره لزوم برخورد علنی با سرقت دو کمیته ای، ۳ هفته بعد از انقلاب اشاره کرد و گفت: برخی نیروهای امنیتی و اطلاعاتی فکر میکنند برای حفظ نظام دست به هرکاری میتوان زد و کسانی که اقدام به قتلهای زنجیرهای از جمله قتل داریوش فروهر و همسرش کردند در بازجوییهای خود گفتند ما برای حفظ نظام و برای آنکه سایر روشنفکران بترسند دست به این کار زدیم. ولی دیدیم چه آسیبی به نظام وارد کردند.
مشروح متن سوال علی مطهری از وزیر کشور که در بازتاب منتشر شد، در ادامه می آید:
بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصه سؤال بنده از جناب آقای نجار، وزیر محترم کشور این است که چرا مرحوم آقای ستار بهشتی پس از یک هفته از بازداشت توسط پلیس فتا (یعنی پلیس تبادل فضای اطلاعات) که زیرمجموعه پلیس امنیت نیروی انتظامی است فوت کرده است.
اتهام او انتقاد از مسئولان نظام و شاید توهین به آنها در وبلاگ شخصیاش بوده است. البته توهین در قانون مجازات اسلامی تعریف خاصی دارد و باید شامل الفاظ رکیک باشد، اما تا آنجا که من ملاحظه کردم چنین چیزی در نوشتههای او یافت نشد.
سؤال بنده در واقع این است که چرا باید در اثر سوء تدبیر، یک مسئله کوچک تبدیل به یک مسئله بزرگ و از دست رفتن جان یک جوان و آسیب وارد شدن به نظام اسلامی شود.
اما پیگیری موضوع از طرف بنده چند علت دارد:
علت اول، اهمیت موضوع از نظر دفاع از مظلوم است. همه وظیفه داریم از مظلوم دفاع کنیم. سخن امیرالمؤمنین علی علیهالسلام درباره بیرون آوردن خلخال از پای یک زن یهودی توسط دشمن در ناحیه مرزی کشور اسلامی را همه به یاد داریم که فرمود اگر مسلمان از شنیدن این خبر دق کند و بمیرد از نظر من مورد ملامت نیست.
علت دوم، نوع بینش موجود در برخی نیروهای امنیتی و اطلاعاتی درباره حفظ نظام است که برداشت غلطی از این موضوع و جمله معروف امام(ره) دارند که حفظ نظام از اوجب واجبات است. فکر میکنند برای حفظ نظام دست به هرکاری میتوان زد و از هر وسیلهای میتوان استفاده کرد. کسانی که اقدام به قتلهای زنجیرهای از جمله قتل داریوش فروهر و همسرش کردند در بازجوییهای خود گفتند ما برای حفظ نظام و برای آنکه سایر روشنفکران بترسند دست به این کار زدیم. ولی دیدیم چه آسیبی به نظام وارد کردند. پس این بینش باید اصلاح شود.
علت سومِ پیگیری این موضوع توسط بنده، نقش مؤثر برخورد با افراد متخلفِ درون نظام در حفظ نظام است. اگر قانون در مقابل اقویا ضعیف باشد و در مقابل ضعفا قوی، جامعه روی سعادت را نخواهد دید. پیغمبر اسلام(ص) فرمود: هرگز جامعهای به مقام قداست نمیرسد مگر آنگاه که در آن جامعه، ضعیف حق خود را از قوی بدون لکنت زبان بگیرد.
در اینجا خاطرهای را از شهید آیتالله مطهری نقل میکنم. حدود سه هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به ایشان خبر دادند که دو نفر کمیتهای وارد منزلی شده و مرتکب سرقت یا جرم دیگری شدهاند، با آنها چه کنیم؟ ایشان فرمودند بلافاصله با آنها برخورد شود و هرچه حکم دادگاه بود درباره آنها به همین نام «کمیتهای» اجرا شود. ایشان نگفت در ابتدای انقلاب، مجازات دو فرد منسوب به انقلاب موجب تضعیف انقلاب است و نگفت آنها را به عنوان افراد نفوذی در کمیته یا کمیتهای نما مجازات کنید، بلکه گفت با عنوان واقعی «کمیتهای» مجازات کنید تا مردم بفهمند هیچ فرقی میان افراد حکومتی و افراد عادی نیست.
علت چهارمِ پیگیری موضوع این است که لازم است قبل از آنکه مخالفان نظام جمهوری اسلامی اقدام کنند، حامیان نظام و نهادهای قانونی به این گونه موضوعات بپردازند و احقاق حق کنند تا فرصت از آنها گرفته شود. به جای آنکه خانم شیرین عبادی وارد شود، نمایندگان مجلس وارد شوند و اجازه ندهند پرچم اصلاحات اجتماعی به دست مخالفان بیفتد.
برخی معتقدند این گونه مسائل بهتر است به طور خصوصی و در خفا به مسئولان تذکر داده شود و علنی نشود. ولی این نظر درست نیست. اولاً اگر ما نگوییم، این طور نیست که در جهان ارتباطات، دیگران نیز نگویند. ثانیاً اگر علنی گفته نشود و در رسانهها مطرح نشود، مسئولان مربوط حسابی برای آن باز نمیکنند و به رفتار خود ادامه میدهند.
بارها شاهد بودهایم که در کشورهایی که به حقوق مردم اهمیت کافی داده میشود، پس از اعلام یک تخلف مالی یا اخلاقی بزرگ در رسانهها، بالاترین مسئول مربوط، مانند وزیر یا رئیس یک سازمان، استعفا داده است.
بنابراین طرح علنی موضوع، آثار مخصوص به خود را دارد و این که رسانههای بیگانه ممکن است بهرهبرداری کنند دلیل قانعکنندهای برای امتناع از طرح علنی این گونه تخلفات نیست چون منافع طرح علنی، از جمله اصلاح یک روند غلط، بسیار بیشتر از مضار آن است.
اما علت پیگیری این موضوع تا مطرح شدن در صحن علنی چه بوده است؟
بنده دو شرط داشتم برای قانع شدن و عدم پیگیری این سؤال.
شرط اول من عذرخواهی رسمی از خانواده ستار بهشتی و ملت ایران و مقام رهبری و اعلان آن از طریق صدا و سیما و سایر رسانهها بود، که این شرط تحقق پیدا نکرد. در مسئله مرگ خانم هاله سحابی در مراسم تشییع جنازه پدرش مرحوم مهندس سحابی، بنده سؤالی از وزیر اطلاعات کردم و در کمیسیون امنیت ملی به ایشان عرض کردم که این اتفاق نه خواست شما و همکارانتان و نه خواست مقامات بالاتر بوده، بلکه مأموری سهواً برخورد خشنی با او کرده و با توجه به ناراحتی قلبی و هیجانی که هاله سحابی داشته به زمین افتاده و از دنیا رفته است. چرا شما به خاطر خطای سهوی یک مأمور از خانواده سحابی و مردم عذرخواهی نمیکنید و واقعیت را به مردم نمیگویید تا علاوه بر افزایش اعتماد مردم به نظام، فرصت عرض اندام از مخالفان نظام گرفته شود؟
نبود فرهنگ عذرخواهی در میان مسئولان نظام ما، یک نقص بزرگ محسوب میشود که امیدوارم پیگیری اینگونه موضوعات توسط مجلس زمینه رفع آن را فراهم کند.
شرط دوم من جلب رضایت خانواده ستار بهشتی بود، که این شرط هم تحقق پیدا نکرد، بلکه در مراسم چهلم ستار بهشتی آنها تحت فشار قرار گرفتند. همچنین مدتی است که کیفرخواست متهم اصلی صادر شده ولی پرونده هنوز به دادگاه ارجاع نشده است. ممکن است بگویند مادر ستار بهشتی رضایت داده است، اما او گفته است حکم بازداشت دخترم را نشان دادند تا از من رضایت بگیرند. نمی¬خواستم داغ دیگری روی سینه¬ام بماند. مجبور شدم و امضا کردم. به علاوه فرضا رضایت نافذ باشد حق مدعی العموم برای پیگیری پرونده محفوظ است. البته این موضوع ارتباط مستقیم با قوه قضائیه دارد اما وزارت کشور چون این اتفاق در زیر مجموعه او افتاده باید پیگیر باشد.
پس، از آنجا که این دو شرط برآورده نشد اکنون در صحن مطرح شده است.
برخی این امر را موجب کاهش اقتدار نیروی انتظامی میدانند و در نتیجه به صلاح نمیدانند. باید به آنها گفت آنچه به صلاح نیست ضایع شدن حق مظلوم و سکوت در برابر آن است. زحمات و فداکاریهای پرسنل نیروی انتظامی در بخشهای مختلف بر کسی پوشیده نیست و انتقاد از رفتار چند عضو این نیرو که به خیال خدمت به نظام صورت گرفته، چیزی از ارزشها و نقاط قوت و اقتدار این نیرو کم نمیکند.
اما قصورها یا تقصیرهای پلیس فتا به این شرح است:
۱٫ پرداختن به یک موضوع کماهمیت و بیتأثیر در آسیبرساندن به نظام. خود پلیس فتا قبول دارد که تعداد بازدیدکنندگان وبلاگ ستار بهشتی در روز، حداکثر ۸ نفر بوده و او از سطح سواد بالایی هم برخوردار نبوده و مطالبش چندان مؤثر نبوده است. در اینجا به پلیس فتا توصیه میکنم که درباره سایر وبلاگنویسها که برخی از آنها نیز در زندان هستند سختگیری نکنید، هر انتقادی را توهین و توطئه قلمداد نکنید. به عنوان مثال اکنون که آقای محمد نوریزاد که با قلم نسبتاً توانای خود آزاد است و نامهها و مقالات انتقادی و بعضاً تندی مینویسد، آیا آسیبی به نظام رسیده است، بلکه به این وسیله بخشی از منتقدان و مخالفان تخلیه روحی و روانی میشوند. پس اگر این انتقادها ادامه داشته باشد اتفاقی نمیافتد. علی علیهالسلام، امام معصوم، میفرمود از من در آشکار و خفا انتقاد کنید، یا میفرمود با من مانند سلاطین جائر سخن نگویید بلکه راحت حرفهای خود را مطرح کنید. شما به عنوان پلیس فتا باید همین روش را داشته باشید. ریشه نظام ما که همان اعتقاد مردم به اسلام است آنچنان مستحکم است که تندترین انتقادها آن را متزلزل نمیکند، بلکه انتقادات مشفقانه موجب رفع برخی کاستیها میشود و انتقادات مغرضانه نیز صاحبان آن را رسوا میکند.
۲٫ قصور یا تقصیر دیگر پلیس فتا، نگهداری متهم در بازداشتگاه غیرقانونی و بازجویی در دفتر رئیس پلیس فتا در روز تعطیل بوده است. همه میدانند که نگهداری متهم در «تحت نظرگاه» فقط برای چندساعت با حضور افسر نگهبان مجاز است در حالی که ستار بهشتی در تحتنظرگاه پلیس فتا به مدت یک شب نگهداری شده و پس از بازگیری از زندان اوین نیز او را به تحتنظرگاه پلیس فتا منتقل کردهاند.
۳٫ قصور یا تقصیر سوم متهمان این پرونده، رفتار خشونتآمیز با ستار بهشتی بوده است که مصداق شکنجه محسوب میشود. این درحالی است که اصل سی و هشتم قانون اساسی
می¬گوید: «هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است. متخلف از این اصل طبق قانون مجازات میشود.»
ستار بهشتی در نامهای به آقای اعلائی، مسئول اندرزگاه ۳۵۰ زندان اوین، به عنوان شکایت از بازجوی خود چنین نوشته است:
اینجانب ستار بهشتی در تاریخ ۹/۸/۹۱ از طرف پلیس فتا در منزل، بدون حکم، بازداشت شدم و در مدت دو روز بازجویی مورد انواع تهدید و ضرب و شتم قرار گرفتم، از فحشهای ناموسی و بسیار توهینهای دیگر و انواع ضرب و شتم با مشت و لگد و بستن به میز و لگد زدن به سر بنده و اکنون در تاریخ ۱۱/۸/۹۱ بنده را پلیس فتا باز احضار کرده و با خود میبرد و بنده هر اتفاقی که برایم پیش آید مقصر را پلیس میدانم و همین طور اگر اعترافی از من گرفته شود تحت شکنجه بوده. در مدت ۱۲ ساعت ماندن در بند ۳۵۰ اتاق ۲، اعضای اتاق شاهد آثار ضرب و شتم روی بدن بنده بودهاند و دو بار به پزشک مراجعه کردم. در نهایت، گزارش خود را تقدیم شما میکنم و خواستار پیگیری این امر هستم – با تشکر، ستار بهشتی.
جناب آقای محسنی اژهای دادستان کل کشور نیز به نقل از گزارش ابتدایی پزشکی قانونی خبر دادند که «در چند نقطه از بدن ستار بهشتی از جمله ساق پا، دست، پشت، کتف و ران نشانههایی از کبودی وجود داشته است.» بنابراین رفتار خشن با وی قابل انکار نیست.
البته برکناری رئیس پلیس فتا توسط فرمانده محترم نیروی انتظامی و نیز تدوین آییننامه نظارت بر بازداشتگاههای موقت از سوی قوه قضائیه، از اقدامات قابل تقدیر آنهاست که نتیجه پیگیری این موضوع توسط مجلس بوده است. لازم است از جناب آقای احمد توکلی نماینده محترم تهران، ری، اسلام شهر و شمیرانات که اولین بار این موضوع را در نطق خود در مجلس مطرح کردند و جناب آقای دواتگری نماینده محترم مراغه که در پیگیری قضیه و تهیه گزارش برای مجلس بسیار فعال بودند تشکر ویژه داشته باشم.
به هرحال طرح این موضوع در مجلس فرصت خوبی است برای رفع اشکالات احتمالی سیستم امنیتی و انتظامی کشور که قطعا موجب اقتدار بیشتر آنها و ناامیدی بیشتر دشمنان انقلاب اسلامی خواهد شد.