Friday, June 5, 2015

اهمیت بخشش وقضاوت
















اهمیت بخشش

قضاوت و محکوم نکنید

همانطور که می دانیم مسیح گفت (مرقس 1617 – 18) این آیات همراه ایمانداران خواهد بود: به نام من دیوها را بیرون خواهند کرد و دستها بربیماران خواهند نهاد و آنها شفا خواهند یافت و در جای دیگری دستور داد که بروید بیماران را شفا دهید، مردگان را زنده کنید، دیوها را بیرون کنید و بگویید که پادشاهی آسمان نزدیک شده است. (متی 10 : 8) و حتی در جایی دیگر (یوحنا 1412) می گوید که هر که به او ایمان داشته باشد حتی کارهایی بزرگتر از آنچه او کرد خواهد کرد.
اما سوال اینجاست که اگر ما ایمان داریم که خدا و کلام او تغییر ناپذیر بوده و او امروزه نیز خدای زنده و امین می باشد پس چرا در حال حاضر این حقیقت و این اتفاقات در زندگی اکثر ایمانداران جامه عمل به خود نمی گیرد. و چرا خیلی اوقات آن برکاتی را که خدا در کلامش به ما وعده داده است در زندگیمان نمی بینیم.
مسلما باید جواب این سوال را در خودمان جستجو کنیم.
در اینجا می خواهیم یکی از موانع اصلی در سر راه تحقق این وعده که قضاوت و داوری کردن، حکم کردن و تهمت زدن و نبخشیدن است را بررسی کنیم.
به انواع این موارد خواهیم پرداخت و خواهیم دید که با انجام آن چه اتفاق روحانی در زندگی ایمانی ما خواهد افتاد و چگونه می شود از آن آزاد شد.
شبان جان در فلوریدا می گوید که سالهای قبل زمان زیادی را صرف دعا برای کلیسایش که محتاج گروه پرستش و ستایش بود کرده بود. همیشه دعا می کرد که خداوندا به یک گروه ارکست نیازمندم. همیشه در روی صحنه و جای خالی ارکست قدم می زد ولی بجز نوازنده ی پیانو، کسی نبود که بقیه سازها را بنوازد. هر روز از این صحنه خالی و تهی شکایت می کرد.
از خداوند می پرسید پس مردم کجا هستند؟ چه مشکلی در بدن عیسی وجود دارد؟ چرا مردم در کلیسا برای خدمت قدم پیش نمی گذارند؟ چرا کسی برای نواختن نمی آید؟
او همه چیز را با کلام قضاوت گونه اش محکوم می کرد. روزی خداوند با او صحبت کرد: » جان، چرا به جای شکایت برای آنهایی که نمی آیند برکت نمی طلبی؟»
جان متحیرانه در صحنه خالی شروع به قدم زدن کرد و دعا می کرد: خداوندا، من بر این گروه ارکست برکت می طلبم. برای تمام کسانیکه تو برای من خواهی فرستاد. خداوندا رحمت خود را بر آنان بریز. برای قلب آنانیکه برای تو می نوازند برکت می طلبم.
زمانی چند نگذشته بود که شخصی نزد او آمد و گفت که هر از گاهی ترومپت می نوازد ولی نه چندان خوب اما خیلی تمایل دارد تا با پیانو همنوازی داشته باشد و نظر جان را پرسید. تنها چیزی که جان گفت این بود: «عالیست شروع کن.» و پس از آن صحنه خالی ارکست از نوازندگان پر شد
حکم کردن و نبخشیدن را می توان به 3 دسته تقسیم کرد:
1– حکم کردن و نبخشیدن دیگران
2– محکوم کردن و نبخشیدن خودمان
3– متهم کردن خدا
در پیدایش می بینیم که وقتی آدم و حوا از میوه شناخت نیک و بد خوردند در همان موقع دیگری را مورد قضاوت قرار داده محکوم کردند، آدم حوا را و حوا مار را. و در همان وقت از باغ عدن بیرون شده و از دسترسی به درخت حیات محروم شدند.
وقتی ما درخت معرفت و شناختن خوب و بد را در بر می گیریم در واقع همان درخت قضاوت را انتخاب کرده ایم، و نتیجه آن متهم کردن و اتهام زدن است. ما وقتی متهم می کنیم در واقع با شیطان که متهم کننده ی دیگران است توافقی حاصل کرده مانند حوا اطاعت کرده، فریبش را می خوریم و این دام ظریف و فریبنده دشمن است. اگر شیطان بتواند اینچنین ما را شکار کند و بتواند کاری کند که ما طالب داوری شویم، آنگاه این حق قانونی اوست تا آنچه را ما شایسته آن هستیم (از لحاظ داوری و قضاوت) وارد زندگی ما کند تا ما هم از آن داوری و تنبیه بی نصیب نمانیم. این همان چیزیست که به او قدرت و حق قانونی می دهد.
از همان ابتدا تا به امروز نیز یکی از موانع اصلی کار روح خدا در زندگی ما همین قضاوت و حکم کردن، تهمت زدن، و نبخشیدن است.
در واقع ما هم با انجام این کار از دسترسی به درخت حیات و فیض خدا در مسیح که آن را چشیده ایم و در دسترس ماست محروم می مانیم.
بهتره اینطور گفت که وقتی ما به مسیح ایمان می آوریم از مرحله پایین شریعت و داوری و جولانگاه شیطان به مرحله بالاتر فیض خدا و حیات منتقل می گردیم. ولی هر بار که کسی را متهم کرده و نمی بخشیم به مرحله پایین سقوط می کنیم. و این مکانی است که شریر می خواهد ما به آنجا برگردیم و جایی است که آن مار قدیمی می تواند از شریعت استفاده و در ما کار کرده ما را اسیر نماید. و همانطور که کلام خدا می گوید نیش مرگ از گناه زهرآلود می شود و گناه از شریعت قوت می گیرد. در نهایت ما از مکان فیض و حیات به مکان شریعت و مرگ سقوط می کنیم و حقیقت این است که ما خود این را انتخاب می کنیم.
مکان بالا جایی است که فیض خدا و رحمت او و آزدای حاکم است و به ما قدرت می بخشد که تقدیس شده اراده نیکوی او را بجا آورده، مانند او با فیض و محبت رفتار نماییم و بیشتر شبیه به مسیح گردیم، چه در افکار و چه در عمل. آنجا مکانی است که طبق کلام خدا رحم بر داوری پیروز است. (یعقوب 2 : 13)
اما مکان پایین جایی است که شریعت حاکم است و بنابراین گناه قدرت دارد و ما در دست شیطان و مکرهای او افتاده از قدرت خدا باز می مانیم. در واقع دشمن قوانین و شریعت را خوب دانسته و می داند که آنها تغییر ناپذیر و قطعی هستند. و هر کسی که بخواهد تنها طبق آنها زندگی کند نتیجه آن را چنان که در کلام آمده است خواهد دید. او به کلام خدا عارف است که در جاهای مختلف گفته هر چه بکارید همان را درو خواهید کرد و حتی چند برابر درو خواهید کرد (تا چند نسل) یا در جایی دیگر گفته که هر کس یکی از قوانین شریعت را بجا نیاورد تمام آن را زیر پا گذاشته و گناه کرده است و همچنین او می داند که طبق قانون خدا مزد گناه مرگ است و این خواست او برای همه است.
حالا ببینیم که مفهموم دقیق قضاوت کردن چیست و کلام خدا در این رابطه چه می گوید.
وقتی که ما قضاوت و حکم می کنیم در واقع عدالت خود و آنچه که ما حق می دانیم را می خواهیم که انجام پذیرد.
در باره دیگران قضاوت نکنید تا مورد قضاوت قرار نگیرید. همانطور که شما دیگران را محکوم می کنید خودتان نیز محکوم خواهید شد. با هر پیمانه ای که به دیگران بدهید با همان پیمانه عوض خواهید گرفت. (متی 71 – 2)
داوری نکنید تا بر شما داوری نشود. محکوم نکنید تا محکوم نشوید. ببخشایید تا بخشوده شوید. (لوقا 637– 38)
اگر شما طالب عدالت هستید و بازپرداخت گناهان و اعمال بدی را که دیگران در حق شما کرده اند را می جویید پس با شما هم همانگونه رفتار خواهد شد.(عدالت انجام خواهد شد و بازپرداخت گناهانتان؟!!)
اگر در پی عدالت هستید پس با شما هم به همان احکام عدالت رفتار شده حکم خواهد شد.
عدالت خوب است اما رحمت بهتر است، عدالت قانون خداست. اما این همان پهنه ای است که شیطان نیز در آن می درخشد و آن را لغت به لغت اجرا می کند و ما را در حضور خدا متهم می کند. اگر او را دادستان کل و متهم کننده بنامیم خطا نکرده ایم. در اینجا او از همان قانون کاشت و برداشت نیز سوء استفاده می کند. یعنی نه تنها آن چیزی را که کاشته ایم خود برداشت خواهیم کرد بلکه او می خواهد این را تا چند نسل در زندگی ما حفظ کند. اگر آن قضاوتی را که شایسته آنیم دریافت کنیم هیچکدام از ما نمی توانیم امیدی به حیات جاویدان داشته باشیم.
اما خدا رو شکر که مکانی هست که می توانیم برویم، جایی که شیطان نخواهد توانست ما را دنبال کند. شیطان در آنجا هیچ حقی ندارد. آنجا فیض خداوند ما عیسی مسیح است. مکان رحمت، عشق و بخشش. مکانی اولاتر و برتر. اگر در رحمت و فیض خداوند زندگی کنیم.
برای اینکه از مرحله پایین به آن مرحله بالا و عالی صعود کنیم باید:
1– دیگران را ببخشیم و آزاد گردیم. این موضوع اینقدر اهمیت زیادی دارد که مسیح در قسمتی از دعایی را که به ما یاد داد گفت که چنین دعا کنید: خطایای ما را ببخش، چنانکه ما نیز کسانی را که به ما خطا کرده اند بخشیده ایم. بیایید مانند آن شخص در مَثَل خادم بی رحم نباشیم که پس از بخشیدن بدهی زیادش از سوی آن شاه که بهش مقروض بود رفت و کسی را که مبلغ کمی به او بدهکار بود نبخشیده اجرای عدالت را برای او خواستار شد. بلکه همانطور که خدا گناهان بسیار ما را در مسیح و درصلیب او بخشید و با فیضش بخششی به ما عطا کرد که شایسته آن نبودیم ما نیز دیگران را ببخشیم. و تسلیم عدالت خدا شویم.
در کلام خدا پولس رسول می گوید: پس در باره هیچ چیز پیش از وقت قضاوت نکنید، بلکه صبر کنید تا خداوند بیاید. او آنچه را که اکنون در تاریکی نهان است، در روشنایی عیان خواهد کرد و نیتهای دلها را آشکار خواهد ساخت. (اول قرنتیان 45)
یک نکته ای را باید بخاطر داشت و آن اینکه نه تنها باید ببخشیم بلکه پس از آن دیگر نباید داوری بر آن شخص در قلب ما وجود داشته باشد و باید از قضاوت در آن مورد هم توبه کنیم. چه بسیار که ما شخص و کاری را که انجام داده را می بخشیم ولی در قلبمان هنوز قضاوت و محکومیت آن شخص هست.
اگر در گوشه و کنار زندگی شما جاهایی است که مسائل تکراری و منفی دائما رخ می دهند، اگر جاهایی است که شما نمی توانید کسی را آنچنانکه باید دوست داشته باشید، نگاهی به گذشته و زندگی خود بیاندازید و از روح مقدس خداوند بخواهید تا به شما آنچه را که باید بدانید نشان داده و آشکار نماید. از او بخواهید تا به شما بگوید و نشان دهد که اگر در گذشته نسبت به شخص مهمی در زندگی خود قضاوت، داوری و بی احترامی کرده اید.
2– خودمان را ببخشیم و آزاد گردیم. شاید در برخی موارد، شما شخص مقابل را بخشیده اید ولی هنوز در مورد خودتان احساس تقصیر دارید و درواقع خودتان را نمی توانید ببخشید و فکرمی کنید خود شما در اتفاق بدی که برایتان افتاده است مقصر بوده اید، یا به اندازه کافی شایسته و دوست داشتنی نیستید و یا در برخی از موارد احساس گناه و کثیف بودن می کنید.
در واقع همانقدر که بخشش شخص مقابل می تواند آزادی از بسیاری از اسارتها و گره ها را در درون شما ببار آورد، به همان اندازه بخشش خودتان نیز در بدست آوردن آزادی اهمیت بالایی دارد.
» هر که گناه خود را بپوشاند، برخوردار نخواهد شد، اما هر که آن را اعتراف کند و ترک نماید رحمت خواهد یافت.» (امثال 13:28)
اگر خدا شما را بخاطر خون یگانه پسرش عیسی مسیح بخشیده پس چرا استاندارها و مقیاسهایی بالاتر از استانداردهای خدا برای خودتان در نظر گرفته اید؟
زندگی پولس رسول می تواند نمونه ای از این نوع بخشش باشد. پولس به کلیسا جفای بسیار رسانده بود و حداقل باعث مرگ یکنفر که استیفان نام داشت شده بود. (اعمال رسولان 754 —60)
لیکن او پس از ایمان چنین گفت: » .… آنچه که درعقب است به فراموشی می سپارم و به سوی آنچه در پیش است خود را به جلو کشانده برای رسیدن به خط پایان می کوشم تا جایزه ای را بدست آورم که خدا برای آن مرا در مسیح عیسی به بالا فرا خوانده است .» (فیلپیان 313 – 14)
از سرگذشت پولس نتیجه میگیریم که در زندگی هر یک از ما ممکن است گذشته ای ناخوشایند وجود داشته باشد ولی طرز برخورد ما با آن گذشته است که آینده ما را می سازد. پس اجازه دهید که روح القدس روح شما را از دردهای گذشته و از خاطرات تلخ آزاد کند. بیاد داشته باشید که بخشیدن خود به معنای تکرار اشتباهات گذشته نیست. با آزاد کردن خود در حضور خداوند، یاد می گیرید که چگونه علیرغم گذشته ای که داشتید پیش رفته و دیگرانی را که با شما دردهای مشترک دارند یاری کنید.
البته با بخشش گناه عواقب آن به یکباره از بین نمی رود. بله خداوند شما را می بخشد، ولی ممکن است عواقب مسائل گذشته هنوز در زندگی شما ادامه بیابد،(مثل موسی، داود و سلیمان) با این وجود به خداوند اعتماد کرده رو به جلو پیش بروید.
3– خدا را قضاوت و محکوم نکنیم.
آیا ما می توانیم تمامی اتفاقات و جوانب و دلایل آنها را که در گذشته انجام شده و یا در حال حاضر انجام می گیرند ببینیم؟ چه برسد به چیزهایی که در آینده اتفاق خواهند افتاد. چه بسا آنها زاده گناهانی اند که در دنیا رها گشته اند و از انتخابات اشتباه خود شما و دیگرانی که شما را رنجانده اند سر چشمه می گیرند. پس چطور می توانیم خدا را برای حوادث ناگوار و تلخ قضاوت کرده محکوم کنیم. و چطور برای اینکار حکمت انسانی خود را بالاتر از حکمت خدایی که خود خالق حکمت است می دانیم.
حکمت این دنیا در نظر خدا جهالت است. (اول قرنتیان 319)
پس بیاید از این نیز آزاد شده تسلیم اراده خدا شده بر او که خالق هستی است اعتماد کنیم وهمانطور که مسیح به ما تعلیم داد از صمیم قلب دعا کرده بگوییم اراده تو چنانکه در آسمان انجام می شود، بر زمین نیز به انجام رسد.
کاش می شد که برخی از اتفاقات زندگی را مثل یک فایل کامپیوتری پاک کرد و کاملأ آن را از گذشته حذف نمود ولی حقیقت آن است که در زندگی حقیقی این اتفاق نمی افتد و ممکن است گذر از این دوره به روزها و ماهها زمان نیاز داشته باشد. گاهی این پروسه با دردها و اشکهای بسیارهمراه است تا آزادی به بار بنشیند، اما هر چقدرهم که درد و رنج داشته باشد ارزش گذر از این مرحله را دارد. این احساس (عدم بخشش) می تواند روح شما را مسموم کند، و حتی آینده شما را تحت تاثیر قرار دهد.
بیایید تا برکت دهیم نه نفرین. هدایایی بدهیم به کسانی که شایسته آن نیستند تا ما هم بتوانیم بسان کشتی هایی، عزت و شرف و رحمت را حمل کنیم.
در صلیب عیسی و با قدرت روح القدس می توانیم ببخشیم و آزاد گشته و به ملکوت پر از فیض، رحمت، سلامتی و شادی برگردیم .
با این آیه از کلام خدا تمام می کنم:
من کلیدهای ملکوت خداوند را در اختیار تو می گذارم تا هر دری را بر روی زمین ببندی، در آسمان بسته شود، و هر دری را بگشایی در آسمان نیز گشوده شود. (متی 1619)