فیلپس Philip
لغت فوق به معنای دوستدار اسبان میباشد.
فیلپس نام یکی از دوازده شاگردان عیسای مسیح و ششمین شاگرد بوده است. وی از اهالی بیت صیدا در شمال دریای جلیل بود که اندریاس و پطرس نیز از اهالی همان محل بودند. احتمالا فیلپس پس از شنیدن آوازه شهرت یحیی تعمید دهنده به بیت عبره ( بیت عنیا) که در آنطرف رود اردن قرار داشت رفته و در بین شاگردان یحیی تعمید دهنده بوده است. عیسای مسیح نیز آنجا حضور داشت و در هنگامی که به سوی جلیل میرفت، فیلپس را دید و به او گفت به دنبال من بیا. فیلپس آنرا پذیرفته و وجود مسیح را نیز به دوست خود برتولما اطلاع داد، که او نیز به شاگردان مسیح پیوست. در اناجیل همسو نام فلیپس همراه با برتولما شاگرد دیگر عیسای مسیح برده شده است.
هنگامیکه عیسی بر بالای تپهای رفت و حدود پنج هزار نفر برای شنیدن سخنان وی میآمدند. عیسی از فیلپس پرسید: چقدر نان برای این جمعیت کافی است و فیلپس جواب داد: دویست دینار نان هم برای این جمعیت کافی نیست.
عدهای از یونانیان یهودی که برای انجام مراسم عید پسحبه اورشلیم آمده بودند، نزد فیلپس رفته و تقاضای ملاقات با مسیح را کردند. فیلپس به همراه اندریاس یکی دیگر از شاگردان مسیح، در خواست یونانیان برای ملاقات با مسیح را به وی اطلاع دادند. فیلپس نیز مانند اندریاس نامی است یونانی، و نشان دهنده ارتباط فیلپس با یونانیها بوده و به احتمال زیاد زبان یونانی را بخوبی میدانسته که یونانیها در اولین مرحله به نزد او رفتند.
زمانی که عیسی پس از شام آخر با شاگردان گفتگو میکرد، فیلپس از وی خواست که پدر را به آنها نشان دهد و عیسی به فیلپس گفت: هر که مرا دیده، پدر را دیده است.
پس از عروج عیسی به آسمان، فیلپس یکی از اشخاصی بود که در بالاخانهای جهت دعا و نیایش با سایر شاگردان جمع میشد.
درگذشت
او دارای جایگاه برجستهای در میان شاگردان بوده است. در کتاب مقدس اطلاعاتی در ارتباط با اواخر زندگی فیلپس دیده نمیشود. بنا بر روایات، فیلپس پس از آنکه به شهر هیراپولیس رفت، مردم آنجا را در حال پرستش یک مار بزرگ دید و شروع به موعظه و آگاه کردن ایشان به اعمالشان نمود. آنها نیز قوزک پاهای او را سوراخ کرده و گردن اور امحکم با طناب به یک ستون، بصورت وارونه بسته و او را سنگسار کردند تا به شهادت رسید. زمانی که فیلپس در حال مرگ بود، تقاضا کرد که او را در کاغذ پاپیروس بپیچند، زیرا حتی بدن مرده خود را لایق آن نمیدانست که همانند عیسی در کفن پیچیده شود. اما در کتاب مقدس در این باره و مرگ وی چیزی گفته نشده است.
هنگامیکه عیسی بر بالای تپهای رفت و حدود پنج هزار نفر برای شنیدن سخنان وی میآمدند. عیسی از فیلپس پرسید: چقدر نان برای این جمعیت کافی است و فیلپس جواب داد: دویست دینار نان هم برای این جمعیت کافی نیست.
عدهای از یونانیان یهودی که برای انجام مراسم عید پسحبه اورشلیم آمده بودند، نزد فیلپس رفته و تقاضای ملاقات با مسیح را کردند. فیلپس به همراه اندریاس یکی دیگر از شاگردان مسیح، در خواست یونانیان برای ملاقات با مسیح را به وی اطلاع دادند. فیلپس نیز مانند اندریاس نامی است یونانی، و نشان دهنده ارتباط فیلپس با یونانیها بوده و به احتمال زیاد زبان یونانی را بخوبی میدانسته که یونانیها در اولین مرحله به نزد او رفتند.
زمانی که عیسی پس از شام آخر با شاگردان گفتگو میکرد، فیلپس از وی خواست که پدر را به آنها نشان دهد و عیسی به فیلپس گفت: هر که مرا دیده، پدر را دیده است.
پس از عروج عیسی به آسمان، فیلپس یکی از اشخاصی بود که در بالاخانهای جهت دعا و نیایش با سایر شاگردان جمع میشد.
درگذشت
او دارای جایگاه برجستهای در میان شاگردان بوده است. در کتاب مقدس اطلاعاتی در ارتباط با اواخر زندگی فیلپس دیده نمیشود. بنا بر روایات، فیلپس پس از آنکه به شهر هیراپولیس رفت، مردم آنجا را در حال پرستش یک مار بزرگ دید و شروع به موعظه و آگاه کردن ایشان به اعمالشان نمود. آنها نیز قوزک پاهای او را سوراخ کرده و گردن اور امحکم با طناب به یک ستون، بصورت وارونه بسته و او را سنگسار کردند تا به شهادت رسید. زمانی که فیلپس در حال مرگ بود، تقاضا کرد که او را در کاغذ پاپیروس بپیچند، زیرا حتی بدن مرده خود را لایق آن نمیدانست که همانند عیسی در کفن پیچیده شود. اما در کتاب مقدس در این باره و مرگ وی چیزی گفته نشده است.
نماد
نماد فیلپس دو لقمه نان و یک صلیب بزرگ بیزانسی میباشد، که معمولا روی تصویر یک سِپر کشیده میشود.
تصویر دو لقمه نان، نشان از حضور وی در زمانیکه مسیح پنج هزار نفر را غذا میداده، میباشد و صلیب بزرگ در ارتباط با سخن عیسی میباشد که هر کس میخواهد مرا متابعت کند، خود را انکار کرده و صلیب خود را برداشته به دنبال من بیاید، و فلیپس اولین شاگردی بود که عیسی به او گفت: به دنبال من بیا.
یکم ماه می(May) هر سال، روز یادبود فیلپس میباشد.
نماد فیلپس دو لقمه نان و یک صلیب بزرگ بیزانسی میباشد، که معمولا روی تصویر یک سِپر کشیده میشود.
تصویر دو لقمه نان، نشان از حضور وی در زمانیکه مسیح پنج هزار نفر را غذا میداده، میباشد و صلیب بزرگ در ارتباط با سخن عیسی میباشد که هر کس میخواهد مرا متابعت کند، خود را انکار کرده و صلیب خود را برداشته به دنبال من بیاید، و فلیپس اولین شاگردی بود که عیسی به او گفت: به دنبال من بیا.
یکم ماه می(May) هر سال، روز یادبود فیلپس میباشد.
منابع کتاب مقدس: متی باب ۱۰- مرقس باب ۳ - لوقا باب ۶ - اعمال باب ۱ - یوحنا باب ۱، ۶، ۱۲، ۱۴
یوحنا باب ۱ آیه ۴۳ تا ۴۵
۴۳ بامدادان چون عیسی خواست به سوی جلیل روانه شود، فیلپس را یافته، بدو گفت: “از عقب من بیا.” ۴۴ و فیلپس از بیت صیدا از شهر اندریاس وپطرس بود. ۴۵ فیلپس نتنائیل را یافته، بدو گفت: “آن کسی را که موسی در تورات و انبیا مذکور داشته اند، یافتهایم که عیسی پسر یوسف ناصری است.”
۴۳ بامدادان چون عیسی خواست به سوی جلیل روانه شود، فیلپس را یافته، بدو گفت: “از عقب من بیا.” ۴۴ و فیلپس از بیت صیدا از شهر اندریاس وپطرس بود. ۴۵ فیلپس نتنائیل را یافته، بدو گفت: “آن کسی را که موسی در تورات و انبیا مذکور داشته اند، یافتهایم که عیسی پسر یوسف ناصری است.”
یوحنا باب ۱۲ آیه ۲۰ تا ۲۲
۲۰ و از آن کسانی که در عید بجهت عبادت آمده بودند، بعضی یونانی بودند. ۲۱ ایشان نزد فیلپس که از بیت صیدای جلیل بود آمدند و سوال کرده، گفتند: “ای آقا، میخواهیم عیسی را ببینیم.” ۲۲ فیلپس آمد و به اندریاس گفت و اندریاس و فیلپس به عیسی گفتند.
۲۰ و از آن کسانی که در عید بجهت عبادت آمده بودند، بعضی یونانی بودند. ۲۱ ایشان نزد فیلپس که از بیت صیدای جلیل بود آمدند و سوال کرده، گفتند: “ای آقا، میخواهیم عیسی را ببینیم.” ۲۲ فیلپس آمد و به اندریاس گفت و اندریاس و فیلپس به عیسی گفتند.
متی باب ۱۰ آیه ۳
۳ فیلپس و برتولما؛ توما و متای باجگیر؛ یعقوب بن حلفی و لبی معروف به تدی؛
۳ فیلپس و برتولما؛ توما و متای باجگیر؛ یعقوب بن حلفی و لبی معروف به تدی؛
مرقس باب ۳ آیه ۱۸
۱۸ و اندریـاس و فیلپّـس وبرتولما و متی و توما و یعقوب بن حلفی و تدی و شمعون قانوی،
۱۸ و اندریـاس و فیلپّـس وبرتولما و متی و توما و یعقوب بن حلفی و تدی و شمعون قانوی،
لوقا باب ۶ آیه ۱۵
۱۵ متی و توما، یعقوب ابن حلْفی و شمعون معروف به غیور.
۱۵ متی و توما، یعقوب ابن حلْفی و شمعون معروف به غیور.
اعمال باب ۱ آیه ۱۳ تا ۱۵
۱۳ و چون داخل شدند، به بالاخانهای برآمدند که در آنجا پطرس و یوحنا و یعقوب و اَندریاس و فیلپس و توما و برتولما و متی و یعقوب بن حلفی و شمعون غیور و یهودای برادر یعقوب مقیم بودند. ۱۴ و جمیع اینها با زنان و مریم مادر عیسی و برادران او به یکدل در عبادت و دعا مواظب میبودند. ۱۵ و در آن ایام، پطرس در میان برادران که عدد اسامی ایشان جمله قریب به صد و بیست بود برخاسته، گفت:
۱۳ و چون داخل شدند، به بالاخانهای برآمدند که در آنجا پطرس و یوحنا و یعقوب و اَندریاس و فیلپس و توما و برتولما و متی و یعقوب بن حلفی و شمعون غیور و یهودای برادر یعقوب مقیم بودند. ۱۴ و جمیع اینها با زنان و مریم مادر عیسی و برادران او به یکدل در عبادت و دعا مواظب میبودند. ۱۵ و در آن ایام، پطرس در میان برادران که عدد اسامی ایشان جمله قریب به صد و بیست بود برخاسته، گفت:
لوقا باب ۶ آیه ۱۴
۱۴ یعنی شمعون که او را پطرس نیز نام نهاد و برادرش اندریاس، یعقوب و یوحنا، فیلپس و برتولما،
۱۴ یعنی شمعون که او را پطرس نیز نام نهاد و برادرش اندریاس، یعقوب و یوحنا، فیلپس و برتولما،
یوحنا باب ۶ آیه ۵ تا ۷
۵ پس عیسی چشمان خود را بالا انداخته، دید که جمعی کثیر به طرف او میآیند. به فیلپس گفت: “از کجا نان بخریم تا اینها بخورند؟” ۶ و این را از روی امتحان به او گفت، زیرا خود میدانست چه باید کرد. ۷ فیلپس او را جواب داد که “دویست دینار نان، اینها را کفایت نکند تا هر یک اندکی بخورند!”
۵ پس عیسی چشمان خود را بالا انداخته، دید که جمعی کثیر به طرف او میآیند. به فیلپس گفت: “از کجا نان بخریم تا اینها بخورند؟” ۶ و این را از روی امتحان به او گفت، زیرا خود میدانست چه باید کرد. ۷ فیلپس او را جواب داد که “دویست دینار نان، اینها را کفایت نکند تا هر یک اندکی بخورند!”
یوحنا باب ۱۴ آیه ۸ تا ۱۰
۸ فیلپس به وی گفت: “ای آقا پدر را به ما نشان ده که ما را کافی است.” ۹ عیسی بدو گفت: “ای فیلیپس در این مدت با شما بوده ام، آیا مرا نشناخته ای؟ کسی که مرا دید، پدر را دیده است. پس چگونه تو میگویی پدر را به ما نشان ده؟ ۱۰ آیا باور نمیکنی که من در پدر هستم و پدر در من است؟ سخنهایی که من به شما میگویم از خود نمیگویم، لکن پدری که در من ساکن است، او این اعمال را میکند.
۸ فیلپس به وی گفت: “ای آقا پدر را به ما نشان ده که ما را کافی است.” ۹ عیسی بدو گفت: “ای فیلیپس در این مدت با شما بوده ام، آیا مرا نشناخته ای؟ کسی که مرا دید، پدر را دیده است. پس چگونه تو میگویی پدر را به ما نشان ده؟ ۱۰ آیا باور نمیکنی که من در پدر هستم و پدر در من است؟ سخنهایی که من به شما میگویم از خود نمیگویم، لکن پدری که در من ساکن است، او این اعمال را میکند.