Sunday, April 21, 2019

اطلاعات در مورد پطرس، بطور کلی

پطرس       Peter   
لغت فوق به معنای   صخره   می‌باشد. 

اطلاعات در مورد پطرس، بطور کلی در چهار کتاب اناجیل، اعمال باب ۱ تا ۱۵، در غلاطیان ۱ و ۲، و در دو رساله پطرس، دیده می‌شود. 

نام و شغل اولیه 
پِطرُس شخصی یهودی بود که نام اصلی وی شمعون (در زبان یونانی سیمون) به معنای “ شنوا ” می‌باشد. نام پدر او یونا و و نام برادرش اندریاس که از شاگردان یحیی تعمید دهنده بود. وی ساکن بیت صیدا در شمال دریاچه جلیل بود، هر چند که سپس با خانواده خود در کفرناحوم ساکن گردید. شغل وی ماهیگیری و با برادرش اندریاس و با یعقوب و یوحنا پسران زبدی، شریک بوده و با هم به ماهیگیری می‌رفتند. پطرس ازدواج کرده و در سفرهای بشارتی خود همسرش را نیز همراه خود می‌برده است.

اولین نمود او در اناجیل 
پطرس از پیروان یحیی تعمید دهنده بود، پس از آنکه اندریاس فهمید که عیسی همان مسیح است، نزد پطرس آمده و او را برای اولین بار به مسیح معرفی شد. عیسی نام وی را به کیفا که ترجمه آن پطرس می‌باشد، تغییر داد. پیتِر یا کیفا از اسامی آرامی است که در زبان یونانی قدیم پِطرُس نامیده می‌شده است، و تمامی آنها به معنای “ صخره ” می‌باشد. در کتاب مقدس زمانی که خداوند نام شخصی را تغییر می‌دهد، بیانگر نقشه بزرگی است که خداوند برای او در نظر گرفته است برای مثال: خداوند ابرام را به ابراهیم و سولُس را به پولُس و یعقوب را به اسرائیل تغییر داد. در این ملاقات وی برای اولین بار، توسط مسیح به شاگردی خوانده شد. برای دومین بار زمانی بود که انتخاب کرد که همراه و وفادار به مسیح باشد، و برای سومین بار زمانی که به عنوان رسول انتخاب گردید.

زندگی نامه 
داستان زندگی پطرس به دو دوره تقسیم می‌شود. اولین دوره از زمان خوانده شدن وی به شاگردی تا عروج عیسی به آسمان، و دومین دوره پس از عروج عیسی و شامل خدمات زمینی وی می‌باشد.
۱- اولین دوره شامل وقایعی است که قبل از به صلیب کشیدن مسیح و اتفاقات بعد از آن می‌باشد.
ما نمیدانیم در اولین دیدار پطرس با مسیح، وی چگونه فکر کرد، اما دومین دیدار وی با مسیح، زمانی بود که مسیح به قایق وی وارد شد و به او گفت دوبار تور ماهیگیری را در دریا بیندازد و پس از گرفتن ماهی بسیار، پطرس به گناهکار بودن خود اعتراف کرده و گفت: “ای خداوند از من دور شوزیرا مردی گناهکارم.” عیسی به وی گفت که نترسد و پس از آن صیاد مردم خواهد شد. 
پطرس اولین شاگرد از دوازده شاگرد عیسای مسیح بوده است. وی و سایر شاگردان پس از بازگشت از میهمانی عروسی در قانای جلیل، به عیسی ایمان آوردند. سپس پطرس به کفرناحوم آمده و در آنجا ساکن گردید. مادر زن پطرس در کفرناحوم توسط مسیح شفا یافت. پطرس تمامی خانه و زندگی و کار خود را کنار گذاشته و به دنبال و پیروی عیسی آمد. او عیسی را، مسیح پسر خدای زنده خواند و عیسی کلیدهای ملکوت آسمان را به وی سپرد. پس از سخنان عیسی در کنیسه کفرناحوم تعداد زیادی از پیروانش او را ترک کردند، اما پطرس به عیسی گفت: که تو خدای زنده هستی و ما تو را ترک نخواهیم کرد. وی همراه با یوحنا ویعقوب شاهد بر برخاستن دختر یایروس از مردگان توسط عیسی بود. زمانی که عیسی بر روی آب راه می‌رفت تا به قایق آنان برسد، پطرس از وی خواست که او هم بر روی آب راه رود. اما زمانی که موجهای بلند را دید، دچار وحشت شده و به داخل دریا فرو رفت، و عیسی او را از آب بیرون کشید. پطرس یکی از سه شاگردی بود که توسط عیسی به بالای تپه‌ای برده شد و او حضور الیاس و موسی را با مسیح دید. پطرس پس از صحبت با مامور وصول مالیات و اطلاع آن به عیسی، از طرف عیسی مامور گرفتن ماهی با قلاب و یافت یک سکه در دهان ماهی و پرداخت آن به مامور وصول مالیات گردید. 
پطرس و یوحنا مامور تدارک شام فصح ( شام آخر ) گردیند. وی در مرحله اول اجازه نداد که عیسی پاهای او را بشوید، اما پس از سخنان مسیح، اجازه داد که او پاهایش را بشوید. پس از شام، پطرس یکی از کسانی بود که عیسی با خود به باغ جتسیمانی برد، ولی در آنجا به خواب رفت. عیسای مسیح برای وی دعا کرد تا ایمانش توسط شیطان تلف نشود و به وی گفت قبل از بانگ خروس سه بار وی را انکار خواهد کرد. زمانیکه عیسی را دستگیر می‌کردند، پطرس به حمایت از عیسی، شمشیر کشیده و گوش یکی از سربازان را قطع کرد و مسیح وی را مورد نکوهش قرار داد، سپس پطرس و بقیه شاگردان عیسی را تنها گذاشته و فرار کردند. در هنگامی که عیسی را سران قوم یهود بازخواست می‌کردند، وی سه بار قبل از خواندن خروس، دوستی با عیسی را انکار کرد و سپس به گوشه‌ای رفت و گریست. 
دیگر از پطرس تا رستاخیز مسیح از مردگان چیزی دیده نمی‌شود. فرشته‌ای که خبر برخاستن مسیح از مردگان را به زنان گفت، بطور ویژه از پطرس نام می‌برد. پطرس و یوحنا اولین کسانی بودند که مریم مجدلیه پس از آنکه سنگ قبر را در جایش ندید، به آنان اطلاع داد، و پطرس اولین نفری بود که وارد قبر شده و کفن را باز شده دید و از عیسی هیچ خبری نبود. وی عیسی را قبل از سایر شاگردان زنده دید. فردای آنروز عیسی باز در کناره دریای طبریه، در بین شاگردان حضور پیدا کرد و پس از معجزه صید ماهی، پطرس اولین کسی بود که به او خوش آمد گفت، و بعد از خوردن صبحانه، عیسی سه بار از پطرس پرسید: “ای شمعون، پسر یونا، آیا مرا بیشتر از اینها محبت می‌نمایی؟” و پطرس جواب داد بلی خداوندا، تو می‌دانی که تو را دوست می‌دارم و پیمان خود را در پیروی از عیسی تا مرگ استوار ساخت.
۲- دومین دوران زندگی پطرس از عروج مسیح تا تغییر و تبدیل پولس بصورتی خلاصه بازگو می‌شود. 
پس از عروج مسیح، که پطرس بدون تردید یکی از شاهدان آن بود، وی در بالاخانه‌ای در اورشلیم در بین صد و بیست نفر سخنرانی کرده و بنا به پیشنهاد پطرس، پس از دعا و به قید قرعه، متیاس را به جای یهودای اسخریوطی انتخاب کردند و در روز پنطیکاست به سبب سخنرانی پطرس، که پر از روح‌القدس بود، تعداد زیادی به مسیح ایمان آوردند. پس از معجزه شفای شخصی لنگ در دروازه معبد، پطرس و یوحنا توسط روسای یهود دستگیر و به زندان افتادند. پس از دستگیری و حضور در شورای یهودیان، به سبب ترویج حقانیت مسیح، اعضای شورا، او را شخصی بی سواد و معمولی اما پرجرات دیدند، و دانستند که همراهی با عیسی چنین تغییر شگرفی در آنان به وجود آورده و آنان را رها کردند. اما دوباره بر اثر حسادت به خاطر شفای بیماران و دیوانگان توسط پطرس، رئیس کهنه، وی را دستگیر و به زندان انداخت، اما فرشته خداوند درهای زندان را گشوده و آنان را آزاد کرد، رئیس کهنه سپس او را به جلسه شورای یهود برد و پس از دفاعیه پطرس، اعضای شورا تصمیم گرفتند او را بکشند، اما به خاطر صحبت شخصی فریسی، به نام غمالائیل، پطرس را شلاق زده و آزاد کردند.
زمان آن فرا رسیده بود که پطرس اورشلیم را به مقصد سامره جهت بشارت و آموزش نوایمانان ترک کند. وی پس از آن دوباره به اورشلیم بازگشت. وی به لده رفته و در آنجا شخصی به نام اینیاس را که مدت هشت سال فلج بود، شفا داد و سپس در یافا زنی به نام طابیتا را که مرده بود دوباره زنده کرد و عده بسیاری به مسیح ایمان آوردند و این آغاز گشودن دری برای ایمان آوردن غیر یهودیان به مسیح بود. پس از بازگشت از یافا به اورشلیم، توسط مسیحیان یهودی نژاد، به سبب همراهی و غذا خوردن با غیر یهودیان، مورد بازخواست قرا گرفت، اما پطرس از ایمانداران غیر یهودی دفاع کرده و اعلام کرد که نجات شامل تمام امت‌ها می‌باشد. وی در زمان هیرودیس نیز دستگیر شده و به زندان افتاد، ولی توسط فرشته خداوند از زندان نجات پیدا کرد. پطرس مدت زمانی نیز در انطاکیه به فعالیت پرداخت و در شورایی که در اورشلیم جهت ختنه شدن غیر یهودیانی که ایمان آآورده بودند، شرکت و بر علیه این عقیده سخنرانی کرد و در این جلسه پولس را نیز ملاقات نمود. در انطاکیه پولس وی را به سبب دوگانگی در رفتار با یهودیان و غیر یهودیان مورد نکوهش قرار داد. احتمالا وی در بابل نیز به بشارت پرداخته است، ولی بطور محرز مدتی در روم اقامت داشته است. در مورد مرگ وی در کتاب مقدس هیچ چیزی گفته نشده است.
کفته می‌شود که وی در سال ۶۷ بعد از میلاد در سن ۷۵ سالگی در رُم به شهادت رسیده است. مرگ وی را به گفتار مسیح در یوحنا باب ۲۱ آیه ۱۸ و ۱۹ تشبیه می‌کنند. در زمان نرون به مرگ بوسیله صلیب محکوم شد، ول بنا به درخواست خودش، او را بصورت وارونه مصلوب کردند، چون خود را کوچکتر از آن می‌دانست که همانند مسیح مصلوب شود. اما در کتاب مقدس در این باره و مرگ وی چیزی گفته نشده است.

شخصیت 
شخصیت پطرس، شفاف و به راحتی قابل تجزیه و تحلیل بوده و بی تردید کاملا حقیقت داشته، که زندگی هیچکس همانند وی در تاریخ اناجیل بدین صورت شفاف و با قوت دیده نمی‌شود. شیوه زندگی او، به حق وی را شاهزاده رسولان می‌سازد و در واقع به نظر می‌رسد که در اغلب مواقع، وی رهبری گروه رسولان را به عهده داشته، نام وی در اول لیست شاگردان مسیح آمده، و او سخنران آنان برای عموم مردم بوده است. او امیدوار، دلیر، مطمئن، با جرات، رک گو، عمل کننده، پر انرژی، قوی، پر قوت، با محبت و پر از ایمان به استاد خود تا جایی که مصلوب گردید، بوده است. وی دارای سرشت و طبیعت اخلاقی عجیب و ناهماهنگی بود، گاهی اوقات او را عجول و بی پروا می‌بینیم، که خود را جلو می‌انداخته است. اما بعدها با فیض خداوند، او بر این نقایص پیروز شده و وارد فروتنی و تواضع و ملایمتی بسیار زیبا می‌شود که در دو رساله نوشته شده توسط او، کاملا هویدا و خود را نشان می‌دهد.
رهبریت او بر سایر رسولان در بعضی مواقع، نشان بر برتری وی بر سایر رسولان نیست. نه عیسای مسیح او را برتر قرار داد و نه خود پطرس چنین ادعایی را کرد و نه هرگز به خاطر نزدیکی و معاشرت وی با دیگران به او واگذار شد.

رسالات 
دو رساله توسط پطرس در اواخر زندگیش نوشته شده است و زمان نوشتن رسالات در رساله دوم او، کاملا دیده می‌شود. روش نگارش هر دو رساله از یک سبک برخوردار بوده و نمایانگر آن است که توسط یک نفر نوشته شده است. پطرس در اولین رساله به نام خود اشاره می‌کند. این رسالات بویژه برای یهودیانی که مسیحی شده بودند و در شهرهای مختلفی در آسیای صغیر پراکنده و زندگی می‌کردند، نوشته شده است. رساله اول در بابل نوشته شده است، که در آن زمان ویران شده و از آن تنها شهر کوچکی در کنار رود فرات باقی مانده و هنوز مورد توجه گروهی از مردم وبخصوص یهودیان بوده است.

Symbol
نماد 
نماد پطرس دو کلید بصورت ضربدر و یک صلیب وارونه می‌باشد، که معمولا روی تصویر یک سِپر کشیده می‌شود.
تصویر کلید به واسطه آن است که پس از آنکه پطرس به عیسی پاسخ داد که او مسیح، پسر خدای زنده است. عیسی کلیدهای ملکوت آسمان را به وی سپرد.
تصویر صلیب وارونه، نمادی از به شهادت رسیدن پطرس است، که به خاطر تقاضای خودش به صورت وارونه به صلیب کشیده شد.
بیست و نهم ماه ژوئن (June) هر سال، روزی است که برای یادبود پطرس، اختصاص یافته است.

 منابع کتاب مقدس:   متی باب ۴، ۸، ۱۴، ۱۶،۱۰، ۱۷ و ۲۶ - یوحنا باب ۱، ۲، ۶، ۱۳، ۲۰ و ۲۱ - لوقا باب ۵، ۶، ۱۸، ۲۲ و ۲۴ - مرقس باب ۱، ۵،۱۰ و ۱۶ - قرنتیان اول باب ۹ و ۱۵ - اعمال باب ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۸، ۹، ۱۱، ۱۲ و ۱۵ - غلاطیان باب ۲ - پطرس اول باب ۱ و ۵ - پطرس دوم باب ۱ و ۳
  متی باب ۱۶ آیه ۱۵ تا ۱۹ 
۱۵ ایشان را گفت: «شما مرا که می‌دانید؟» ۱۶ شمعون پطرس در جواب گفت که «تویی مسیح، پسر خدای زنده!» ۱۷ عیسی در جواب وی گفت: «خوشابحال تو ای شمعون بن یونا! زیرا جسم و خون این را بر تو کشف نکرده، بلکه پدر من که در آسمان است. ۱۸ و من نیز تو را می‌گویم که تویی پطرس و بر این صخره کلیسای خود را بنا می‌کنم و ابواب جهنّم بر آن استیلا نخواهد یافت. ۱۹ و کلیدهای ملکوت آسمان را به تو می‌سپارم؛ و آنچه بر زمین ببندی در آسمان بسته گردد و آنچه در زمین گشایی در آسمان گشاده شود.»  

  یوحنا باب ۱ آیه ۴۰ تا ۴۴ 
۴۰ بدیشان گفت:”بیایید و ببینید.” آنگاه آمده، دیدند که کجا منزل دارد، و آن روز را نزد او بماندند و قریب به ساعت دهم بود. ۴۱ و یکی از آن دو که سخن یحیی را شنیده، پیروی او نمودند، اندریاس برادر شمعون پطرس بود. ۴۲ او اول برادر خود شمعون را یافته، به او گفت: “مسیح را (که ترجمه آن کرستس است ) یافتیم.” و چون او را نزد عیسی آورد، عیسی بدو نگریسته، گفت: “تو شمعون پسر یونا هستی؛ و اکنون کیفا خوانده خواهی شد (که ترجمه آن پطرس است ).” ۴۳ بامدادان چون عیسی خواست به سوی جلیل روانه شود، فیلپس را یافته، بدو گفت: “از عقب من بیا.” ۴۴ و فیلپس از بیت صیدا از شهر اندریاس وپطرس بود.  

  متی باب ۴ آیه ۱۹ 
۱۹ بدیشان گفت: «از عقب من آیید تا شما را صیاد مردم گردانم.»  

  لوقا باب ۶ آیه ۱۳ تا ۱۴ 
۱۳ و چون روز شد، شاگردان خود را پیش طلبیده دوازده نفر از ایشان را انتخاب کرده، ایشان را نیز رسول خواند. ۱۴ یعنی شمعون که او را پطرس نیز نام نهاد و برادرش اندریاس، یعقوب و یوحنا، فیلپس و برتولما،  

  متی باب ۱۰ آیه ۲ تا ۴ 
۲ و نامهای دوازده رسول این است: اوّل شمعون معروف به پطرس و برادرش اندریاس؛ یعقوب بن زبدی و برادرش یوحنا؛ ۳ فیلپس و برتولما؛ توما و متای باجگیر؛ یعقوب بن حلفی و لبی معروف به تدی؛ ۴ شمعون قانوی و یهودای اسخریوطی كه او را تسلیم نمود.  

  لوقا باب ۶ آیه ۱۴ تا ۱۶ 
۱۴ یعنی شمعون که او را پطرس نیز نام نهاد و برادرش اندریاس، یعقوب و یوحنا، فیلپس و برتولما، ۱۵ متی و توما، یعقوب ابن حلْفی و شمعون معروف به غیور. ۱۶ یهودا برادر یعقوب و یهودای اسخریوطی که تسلیم کننده وی بود.  

  مرقس باب ۱ آیه ۳۰ 
۳۰ و مادر زن شمعون تب کرده، خوابیده بود. در ساعت وی را از حالت او خبر دادند.  

  متی باب ۸ آیه ۱۴ تا ۱۵ 
۱۴ و چون عیسی به خانه پطرس آمد، مادر زنِ او را دید كه تب كرده، خوابیده است. ۱۵ پس دست او را لمس كرد و تب او را رها كرد. پس برخاسته، به خدمتگزاری ایشان مشغول گشت.  

  لوقا باب ۵ آیه ۱ تا ۱۱ 
۱ و هنگامـی کـه گروهـی بــر وی ازدحـام می‌نمودند تا کلام خدا را بشنوند، او به کنار دریاچه جنیسارت ایستاده بود. ۲ و دو زورق را در کنار دریاچه ایستاده دید که صیادان از آنها بیرون آمده، دامهای خود را شست و شو می‌نمودند. ۳ پس به یکی از آن دو زورق که مال شمعون بود سوار شده، از او درخواست نمود که از خشکی اندکی دور ببرد. پس در زورق نشسته، مردم را تعلیم می‌داد. ۴ و چون از سخن گفتن فارغ شد، به شمعون گفت: “به میانه دریاچه بران و دامهای خود را برای شکار بیندازید.” ۵ شمعون در جواب وی گفت: “ای استاد، تمام شب را رنج برده چیزی نگرفتیم، لیکن به حکم تو، دام را خواهیم انداخت.” ۶ و چون چنین کردند، مقداری کثیر از ماهی صید کردند، چنانکه نزدیک بود دام ایشان گسسته شود. ۷ و به رفقای خود که در زورق دیگر بودند اشاره کردند که آمده ایشان را امداد کنند. پس آمده هر دو زورق را پر کردند بقسمی که نزدیک بود غرق شوند. ۸ شمعون پطرس چون این را بدید، بر پایهای عیسی افتاده، گفت: “ای خداوند از من دور شوزیرا مردی گناهکارم.” ۹ چونکه به سبب صید ماهی که کرده بودند، دهشت بر او و همه رفقای وی مستولی شده بود. ۱۰ و هم چنین نیز بر یعقوب و یوحنا پسران زبدی که شریک شمعون بودند. عیسی به شمعون گفت: “مترس. پس از این مردم را صید خواهی کرد.” ۱۱ پس چون زورقها را به کنار آوردند، همه را ترک کرده، از عقب او روانه شدند.  

  مرقس باب ۵ آیه ۳۵ تا ۴۵ 
۳۵ او هنوز سخن می‌گفت که بعضی از خانه رئیس کنیسه آمده، گفتند: “دخترت فوت شده؛ دیگر برای چه استاد را زحمت می‌دهی؟” ۳۶ عیسی چون سخنی را که گفته بودند شنید، در ساعت به رئیس کنیسه گفت: “مترس ایمان آور و بس!” ۳۷ و جز پطرس و یعقوب و یوحنّا برادر یعقوب، هیچ کس را اجازت نداد که از عقب او بیایند. ۳۸ پس چون به خانه رئیس کنیسه رسیدند، جمعی شوریده دید که گریه و نوحه بسیار می‌نمودند. ۳۹ پس داخل شده، بدیشان گفت: “چرا غوغا و گریه می‌کنید؟ دختر نمرده بلکه در خواب است.” ۴۰ ایشان بر وی سُخریه کردند. لیکن او همه را بیرون کرده، پدر و مادر دختر را با رفیقان خویش برداشته، به جایی که دختر خوابیده بود، داخل شد. ۴۱ پس دست دختر را گرفته، به وی گفت: “طَلیتا قومی.” که معنی آن این است: “ای دختر، تو را می‌گویم برخیز.” ۴۲ در ساعت دختر برخاسته، خرامیدزیرا که دوازده ساله بود. ایشان بی نهایت متعجب شدند. ۴۳ پس ایشان را به تاکید بسیار فرمود: “کسی از این امر مطلع نشود.” و گفت تا خوراکی بدو دهند.  

  متی باب ۱۷ آیه ۲۴ تا ۳۶ 
۲۴ و چون ایشان وارد کفرناحوم شدند، محصّلان دو درهم نزد پطرس آمده، گفتند: «آیا استاد شما دو درهم را نمی‌دهد؟» ۲۵ گفت: «بلی.» و چون به خانه درآمده، عیسی بر او سبقت نموده، گفت: «ای شمعون، چه گمان داری؟ پادشاهان جهان از چه کسان عشر و جزیه می‌گیرند؟ از فرزندان خویش یا از بیگانگان؟» ۲۶ پطرس به وی گفت: «از بیگانگان.» عیسی بدو گفت: «پس یقینا پسران آزادند! ۲۷ لیکن مبادا که ایشان را برنجانیم، به کناره دریا رفته، قلابی بیندازو اوّل ماهی که بیرون می‌آید، گرفته و دهانش را باز کرده، مبلغ چهار درهم خواهی یافت. آن را برداشته، برای من و خود بدیشان بده!.»  

  قرنتیان اول باب ۹ آیه ۵ 
۵ آیا اختیار نداریم که خواهر دینی را به زنی گرفته، همراه خود ببریم، مثل سایر رسولان و برادران خداوند و کیفا؟  

  یوحنا باب ۲ آیه ۱۱ تا ۱۲ 
۱۱ و این ابتدای معجزاتی است که از عیسی در قانای جلیل صادر گشت و جلال خود را ظاهر کرد و شاگردانش به او ایمان آوردند. ۱۲ و بعد از آن او با مادر و برادران و شاگردان خود به کفرناحوم آمد و در آنجا ایامی کم ماندند.  

  مرقس باب ۱ آیه ۲۹ 
۲۹ و از کنیسه بیرون آمده، فوراً با یعقوب و یوحنّا به خانه شمعون و اندریاس درآمدند.  

  مرقس باب ۱۰ آیه ۲۸ 
۲۸ پطرس بدو گفتن گرفت که “اینک ما همه چیز را ترک کرده، تو را پیروی کرده‌ایم.”  

  لوقا باب ۱۸ آیه ۲۸ 
۲۸ پطرس گفت: “اینک ما همه چیز را ترک کرده، پیروی تو می‌کنیم.”  

  متی باب ۱۴ آیه ۲۵ تا ۳۱ 
۲۵ و در پاس چهارم از شب، عیسی بر دریا خرامیده، به سوی ایشان روانه گردید. ۲۶ اما چون شاگردان، او را بر دریا خرامان دیدند، مضطرب شده، گفتند که خیالی است؛ و از خوف فریاد برآوردند. ۲۷ اما عیسی ایشان را بی تأمل خطاب کرده، گفت: «خاطر جمع دارید! منم، ترسان مباشید! » ۲۸ پطرس در جواب او گفت: «خداوندا، اگر تویی مرا بفرما تا بر روی آب، نزد تو‌ایم. » ۲۹ گفت: «بیا! » در ساعت پطرس از کشتی فرود شده، بر روی آب روانه شد تا نزد عیسی آید. ۳۰ لیکن چون باد را شدید دید، ترسان گشت و مشرف به غرق شده، فریاد برآورده، گفت: «خداوندا، مرا دریاب. » ۳۱ عیسی بی درنگ دست آورده، او را بگرفت و گفت: «ای کم ایمان، چرا شک آوردی؟ »  

  متی باب ۱۶ آیه ۱۵ تا ۱۹ 
۱۵ ایشان را گفت: «شما مرا که می‌دانید؟» ۱۶ شمعون پطرس در جواب گفت که «تویی مسیح، پسر خدای زنده!» ۱۷ عیسی در جواب وی گفت: «خوشابحال تو ای شمعون بن یونا! زیرا جسم و خون این را بر تو کشف نکرده، بلکه پدر من که در آسمان است. ۱۸ و من نیز تو را می‌گویم که تویی پطرس و بر این صخره کلیسای خود را بنا می‌کنم و ابواب جهنّم بر آن استیلا نخواهد یافت. ۱۹ و کلیدهای ملکوت آسمان را به تو می‌سپارم؛ و آنچه بر زمین ببندی در آسمان بسته گردد و آنچه در زمین گشایی در آسمان گشاده شود.»  

  یوحنا باب ۶ آیه ۶۶ تا ۶۹ 
۶۶ در همان وقت بسیاری از شاگردان او برگشته، دیگر با او همراهی نکردند. ۶۷ آنگاه عیسی به آن دوازده گفت: “آیا شما نیز می‌خواهید بروید؟” ۶۸ شمعون پطرس به او جواب داد: “خداوندا نزد که برویم؟ کلمات حیات جاودانی نزد تو است. ۶۹ و ما ایمان آورده و شناخته‌ایم که تو مسیح پسر خدای حی هستی.”  

  متی باب ۱۷ آیه ۱ تا ۴ 
۱ و بعد از شش روز، عیسی، پطرس و یعقوب و برادرش یوحنّا را برداشته، ایشان را در خلوت به کوهی بلند برد. ۲ و در نظر ایشان هیأتِ او متبدل گشت و چهره‌اش چون خورشید، درخشنده و جامه‌اش چون نور، سفید گردید. ۳ که ناگاه موسی و الیاس بر ایشان ظاهر شده، با او گفتگو می‌کردند. ۴ اما پطرس به عیسی متوجه شده، گفت که «خداوندا، بودن ما در اینجا نیکو است! اگر بخواهی، سه سایبان در اینجا بسازیم، یکی برای تو و یکی بجهت موسی و دیگری برای الیاس.»  

  لوقا باب ۲۲ آیه ۷ تا ۸ 
۷ اما چون روز فطیر که در آن می‌بایست فصح را ذبح کنند رسید، ۸ پطرس و یوحنا را فرستاده، گفت: “بروید و فصح را بجهت ما آماده کنید تا بخوریم.”  

  لوقا باب ۲۲ آیه ۳۱ تا ۳۴ 
۳۱ پس خداوند گفت: “ای شمعون، ای شمعون، اینک شیطان خواست شما را چون گندم غربال کند، ۳۲ لیکن من برای تو دعا کردم تا ایمانت تلف نشود؛ و هنگامی که تو بازگشت کنی برادران خود را استوار نما.” ۳۳ به وی گفت: “ای خداوند حاضرم که با تو بروم حتی در زندان و در موت.” ۳۴ گفت: “تو را می‌گویم ای پطرس، امروز خروس بانگ نزده باشد که سه مرتبه انکار خواهی کرد که مرا نمی‌شناسی.”  

  یوحنا باب ۱۳ آیه ۶ تا ۹ 
۶ پس چون به شمعون پطرس رسید، او به وی گفت: “ای آقا تو پایهای مرا می‌شویی؟” ۷ عیسی در جواب وی گفت: “آنچه من می‌کنم الان تو نمی‌دانی، لکن بعد خواهی فهمید.” ۸ پطرس به او گفت: “پایهای مرا هرگز نخواهی شست.” عیسی او را جواب داد: “اگر تو را نشویم تو را با من نصیبی نیست.” ۹ شمعون پطرس بدو گفت: “ای آقا نه پایهای مرا و بس، بلکه دستها و سر مرا نیز.”  

  متی باب ۲۶ آیه ۳۷ تا ۴۳ 
۳۷ و پطرس و دو پسر زِبِدی را برداشته، بی نهایت غمگین و دردناک شد. ۳۸ پس بدیشان گفت: «نفْس من از غایت الم مشرف به موت شده است. در اینجا مانده با من بیدار باشید.» ۳۹ پس قدری پیش رفته، به روی در افتاد و دعا کرده، گفت: «ای پدر من، اگر ممکن باشد این پیاله از من بگذرد؛ لیکن نه به خواهش من، بلکه به اراده تو.» ۴۰ و نزد شاگردان خود آمده، ایشان را در خواب یافت. و به پطرس گفت: «آیا همچنین نمی‌توانستید یک ساعت با من بیدار باشید؟ ۴۱ بیدار باشید و دعا کنید تا در معرض آزمایش نیفتید! روح راغب است، لیکن جسم ناتوان.» ۴۲ و بار دیگر رفته، باز دعا نموده، گفت: «ای پدر من، اگر ممکن نباشد که این پیاله بدون نوشیدن از من بگذرد، آنچه اراده تو است بشود.» ۴۳ و آمده، باز ایشان را در خواب یافت زیرا که چشمان ایشان سنگین شده بود.  

  لوقا باب ۲۲ آیه ۴۵ 
۴۵ پس از دعا برخاسته، نزد شاگردان خود آمده، ایشان را از حزن در خواب یافت.  

  لوقا باب ۲۲ آیه ۴۹ تا ۵۰ 
۴۹ رفقایش چون دیدند که چه می‌شود، عرض کردند: “خداوندا به شمشیر بزنیم؟” ۵۰ و یکی از ایشان، غلام رئیس کهنه را زده، گوش راست او را از تن جدا کرد.  

  لوقا باب ۲۲ آیه ۵۴ تا ۶۲ 
۵۴ پس او را گرفته بردند و به سرای رئیس کهنه آوردند و پطرس از دور از عقب می‌آمد. ۵۵ و چون در میان ایوان آتش افروخته، گردش نشسته بودند، پطرس در میان ایشان بنشست. ۵۶ آنگاه کنیزکی چون او را در روشنی آتش نشسته دید، بر او چشم دوخته، گفت: “این شخص هم با او می‌بود.” ۵۷ او وی را انکار کرده، گفت: “ای زن او را نمی‌شناسم.” ۵۸ بعد از زمانی دیگری او را دیده گفت: “تو از اینها هستی.” پطرس گفت: “ای مرد، من نیستم.” ۵۹ و چون تخمیناً یک ساعت گذشت، یکی دیگر با تأکید گفت: “بلاشک این شخص از رفقای او است زیرا که جلیلی هم هست.” ۶۰ پطرس گفت: “ای مرد نمی‌دانم چه می‌گویی؟” در همان ساعت که این را می‌گفت، خروس بانگ زد. ۶۱ آنگاه خداوند روگردانیده، به پطرس نظر افکند. پس پطرس آن کلامی را که خداوند به وی گفته بود به خاطر آورد که "قبل از بانگ زدن خروس سه مرتبه مرا انکار خواهی کرد." ۶۲ پس پطرس بیرون رفته، زارزار بگریست.  

  متی باب ۲۶ آیه ۷۰ تا ۷۵ 
۷۰ او روبروی همه انکارنموده، گفت: «نمی دانم چه می‌گویی!» ۷۱ و چون به دهلیز بیرون رفت، کنیزی دیگر او را دیده، به حاضرین گفت: «این شخص نیز از رفقای عیسی ناصری است!» ۷۲ باز قسم خورده، انکار نمود که «این مرد را نمی‌شناسم.» ۷۳ بعد از چندی، آنانی که ایستاده بودند پیش آمده، پطرس را گفتند: «البته تو هم از اینها هستی زیرا که لهجه تو بر تو دلالت می‌نماید!» ۷۴ پس آغاز لعن کردن و قسم خوردن نمود که «این شخص را نمی‌شناسم.» و در ساعت خروس بانگ زد. ۷۵ آنگاه پطرس سخن عیسی را به یاد آورد که گفته بود: «قبل از بانگ زدن خروس، سه مرتبه مرا انکار خواهی کرد.» پس بیرون رفته زار زار بگریست.  

  یوحنا باب ۲۰ آیه ۱ تا ۷ 
۱ بامدادان در اول هفته، وقتی که هنوز تاریک بود، مریم مجدلیه به سر قبر آمد و دید که سنگ از قبر برداشته شده است. ۲ پس دوان دوان نزد شمعون پطرس و آن شاگرد دیگر که عیسی او را دوست می‌داشت آمده، به ایشان گفت: “خداوند را از قبر برده‌اند و نمی‌دانیم او را کجا گذارده‌اند.” ۳ آنگاه پطرس و آن شاگرد دیگر بیرون شده، به جانب قبر رفتند. ۴ و هر دو با هم می‌دویدند، اما آن شاگرد دیگر از پطرس پیش افتاده، اول به قبر رسید، ۵ و خم شده، کفن را گذاشته دید، لیکن داخل نشد. ۶ بعد شمعون پطرس نیز از عقب او آمد و داخل قبرگشته، کفن را گذاشته دید، ۷ و دستمالی را که بر سر او بود، نه با کفن نهاده، بلکه در جای علی حده پیچیده.  

  مرقس باب ۱۶ آیه ۵ تا ۷ 
۵ و چون به قبر درآمدند، جوانی را که جامه‌ای سفید دربرداشت بر جانب راست نشسته دیدند. پس متحیر شدند. ۶ او بدیشان گفت: “ترسان مباشید! عیسی ناصری مصلوب را می‌طلبید؟ او برخاسته است! در اینجا نیست. آن موضعی را که او را نهاده بودند، ملاحظه کنید. ۷ لیکن رفته، شاگردان او و پطرس را اطلاع دهید که پیش از شما به جلیل می‌رود. او را در آنجا خواهید دید، چنانکه به شما فرموده بود.”  

  قرنتیان اول باب ۱۵ آیه ۵ 
۵ و اینکه به کیفا ظاهر شد و بعد از آن به آن دوازده،  

  لوقا باب ۲۴ آیه ۳۴ 
۳۴ می‌گفتند: “خداوند در حقیقت برخاسته و به شمعون ظاهر شده است.”  

  یوحنا باب ۲۱ آیه ۱ تا ۷ 
۱ بعد از آن عیسی باز خود را در کناره دریای طبریه، به شاگردان ظاهر ساخت و بر اینطور نمودار گشت: ۲ شمعون پطرس و تومای معروف به توأم و نتنائیل که از قانای جلیل بود و دو پسر زبدی و دو نفر دیگر از شاگردان او جمع بودند. ۳ شمعون پطرس به ایشان گفت:”می روم تا صید ماهی کنم.” به او گفتند: “مانیز با تو می‌آییم.” پس بیرون آمده، به کشتی سوار شدند و در آن شب چیزی نگرفتند. ۴ و چون صبح شد، عیسی بر ساحل ایستاده بود لیکن شاگردان ندانستند که عیسی است. ۵ عیسی بدیشان گفت: “ای بچه‌ها نزد شما خوراکی هست؟” به او جواب دادند که “نی.” ۶ بدیشان گفت: “دام را به طرف راست کشتی بیندازید که خواهید یافت.” پس انداختند و از کثرت ماهی نتوانستند آن را بکشند. ۷ پس آن شاگردی که عیسی او را محبت می‌نمود به پطرس گفت: “خداوند است.” چون شمعون پطرس شنید که خداوند است، جامه خود را به خویشتن پیچید چونکه برهنه بود و خود را در دریا انداخت.  

  یوحنا باب ۲۱ آیه ۱۸ تا ۱۹ 
۱۸ آمین آمین به تو می‌گویم وقتی که جوان بودی، کمر خود را می‌بستی و هر جا می‌خواستی می‌رفتی ولکن زمانی که پیر شوی دستهای خود را دراز خواهی کرد و دیگران تو را بسته به جایی که نمی‌خواهی تو را خواهنـد برد.” ۱۹ و بدیـن سخن اشاره کرد که به چه قسم موت خدا را جلال خواهد داد و چـون این را گفـت، به او فرمـود: “از عقب مـن بیـا.”  

  یوحنا باب ۲۱ آیه ۱۵ 
۱۵ و بعد از غذا خوردن، عیسی به شمعون پطرس گفت: “ای شمعون، پسر یونا، آیا مرا بیشتر از اینها محبت می‌نمایی؟” بدو گفت: “بلی خداوندا، تو می‌دانی که تو را دوست می‌دارم.” بدو گفت: “بره‌های مرا خوراک بده.”  

  اعمال باب ۱ آیه ۱۵ تا ۲۶ 
۱۵ و در آن ایام، پطرس در میان برادران که عدد اسامی ایشان جمله قریب به صد و بیست بود برخاسته، گفت: ۱۶ ”ای برادران، می‌بایست آن نوشته تمام شود که روح‌القدس از زبان داود پیش گفت درباره یهودا که راهنما شد برای آنانی که عیسی را گرفتند. ۱۷ که او با ما محسوب شده، نصیبی در این خدمت یافت. ۱۸ پس او از اجرت ظلم خود، زمینی خریده، به روی درافتاده، از میان پاره شد و تمامی امعایش ریخته گشت. ۱۹ و بر تمام سکنه اورشلیم معلوم گردید چنانکه آن زمین در لغت ایشان به حقل دما، یعنی زمین خون نامیده شد. ۲۰ زیرا در کتاب زبور مکتوب است که خانه او خراب بشود و هیچ کس در آن مسکن نگیرد و نظارتش را دیگری ضبط نماید. ۲۱ الحال می‌باید از آن مردمانی که همراهان ما بودند، در تمام آن مدتی که عیسی خداوند با ما آمد و رفت می‌کرد، ۲۲ از زمان تعمید یحیی، تا روزی که از نزد ما بالا برده شد، یکی از ایشان با ما شاهد برخاستن او بشود.” ۲۳ آنگاه دو نفر یعنی یوسف مسمی به برسبا که به یوستس ملقب بود و متیاس را برپا داشتند، ۲۴ و دعا کرده، گفتند: “تو ای خداوند که عارف قلوب همه هستی، بنما کدام یک از این دو را برگزیده‌ای ۲۵ تا قسمت این خدمت و رسالت را بیابد که یهودا از آن باز افتاده، به مکان خود پیوست.” ۲۶ پس قرعه به نام ایشان افکندند و قرعه به نام متیاس برآمد و او با یازده رسول محسوب گشت.  

  اعمال باب ۲ آیه ۱۴ تا ۱۸ 
۱۴ پس پطرس با آن یازده برخاسته، آواز خود را بلند کرده، بدیشان گفت: “ای مردان یهود و جمیع سکنه اورشلیم، این را بدانید و سخنان مرا فرا گیرید. ۱۵ زیرا که اینها مست نیستند چنانکه شما گمان می‌برید، زیرا که ساعت سوم از روز است. ۱۶ بلکه این همان است که یوئیل نبی گفت ۱۷ که "خدا می‌گوید در ایام آخر چنین خواهد بود که از روح خود بر تمام بشر خواهم ریخت و پسران و دختران شما نبوت کنند و جوانان شمارویاها و پیران شما خوابها خواهند دید؛ ۱۸ و بر غلامان و کنیزان خود در آن ایام از روح خود خواهم ریخت و ایشان نبوت خواهند نمود.  

  اعمال باب ۲ آیه ۳۷ تا ۴۰ 
۳۷ چون شنیدند دلریش گشته، به پطرس و سایر رسولان گفتند: “ای برادران چه کنیم؟” ۳۸ پطرس بدیشان گفت: “توبه کنید و هر یک از شما به اسم عیسی مسیح بجهت آمرزش گناهان تعمید گیرید و عطای روح‌القدس را خواهید یافت. ۳۹ زیرا که این وعده است برای شما و فرزندان شما و همه آنانی که دورند یعنی هرکه خداوند خدای ما او را بخواند.” ۴۰ و به سخنان بسیار دیگر، بدیشان شهادت داد و موعظه نموده، گفت که “خود را از این فرقه کجرو رستگار سازید.”  

  اعمال باب ۳ آیه ۱ تا ۸ 
۱ و در ساعت نهم، وقت نماز، پطرس و یوحنا با هم به هیکل می‌رفتند. ۲ ناگاه مردی را که لنگ مادرزاد بود می‌بردند که او را هر روزه بر آن در هیکل که جمیل نام دارد می‌گذاشتند تا از روندگان به هیکل صدقه بخواهد. ۳ آن شخص چون پطرس و یوحنا را دید که می‌خواهند به هیکل داخل شوند، صدقه خواست. ۴ اما پطرس با یوحنا بر وی نیک نگریسته، گفت: “به ما بنگر.” ۵ پس بر ایشان نظر افکنده، منتظر بود که از ایشان چیزی بگیرد. ۶ آنگاه پطرس گفت: “مرا طلا و نقره نیست، اما آنچه دارم به تو می‌دهم. به نام عیسی مسیح ناصری برخیز و بخرام!” ۷ و دست راستش را گرفته، او را برخیزانید که در ساعت پایها وساقهای او قوت گرفت ۸ و برجسته، بایستاد و خرامید و با ایشان خرامان و جَست و خیزکنان و خدا را حمدگویان داخل هیکل شد.  

  اعمال باب ۴ آیه ۱۳ 
۱۳ پس چون دلیری پطرس و یوحنا را دیدند و دانستند که مردم بی علم و امی هستند، تعجب کردند و ایشان را شناختند که از همراهان عیسی بودند.  

  اعمال باب ۵ آیه ۱۶ تا ۲۵ 
۱۶ و گروهی از بلدان اطراف اورشلیم، بیماران و رنج دیدگان ارواح پلیده را آورده، جمع شدند و جمیع ایشان شفا یافتند. ۱۷ اما رئیس کهنه و همه رفقایش که از طایفه صدوقیان بودند، برخاسته، به غیرت پر گشتند ۱۸ و بر رسولان دست انداخته، ایشان را در زندان عام انداختند. ۱۹ شبانگاه فرشته خداوند درهای زندان را باز کرده و ایشان را بیرون آورده، گفت: ۲۰ “بروید و در هیکل ایستاده، تمام سخنهای این حیات را به مردم بگویید.” ۲۱ چون این را شنیدند، وقت فجر به هیکل درآمده، تعلیم دادند. اما رئیس کهنه و رفیقانش آمده، اهل شورا و تمام مشایخ بنی اسرائیل را طلب نموده، به زندان فرستادند تا ایشان را حاضر سازند. ۲۲ پس خادمان رفته، ایشان را در زندان نیافتند و برگشته، خبر داده، ۲۳ گفتند که “زندان را به احتیاط تمام بسته یافتیم و پاسبانان را بیرون درها ایستاده؛ لیکن چون باز کردیم، هیچ کس را در آن نیافتیم.” ۲۴ چون کاهن و سردار سپاه هیکل و روسای کهنه این سخنان را شنیدند، درباره ایشان در حیرت افتادند که “این چه خواهد شد؟” ۲۵ آنگاه کسی آمده، ایشان را آگاهانید که اینک آن کسانی که محبوس نمودید، در هیکل ایستاده، مردم را تعلیم می‌دهند.  

  اعمال باب ۵ آیه ۳۳ تا ۴۰ 
۳۳ چون شنیدند دلریش گشته، مشورت کردند که ایشان را به قتل رسانند. ۳۴ اما شخصی فریسی، غمالائیل نام که مفتی و نزد تمامی خلق محترم بود، در مجلس برخاسته، فرمود تا رسولان را ساعتی بیرون برند. ۳۵ پس ایشان را گفت: “ای مردان اسرائیلی، برحذر باشید از آنچه می‌خواهید با این اشخاص بکنید. ۳۶ زیرا قبل از این ایام، تیودا نامی برخاسته، خود را شخصی می‌پنداشت و گروهی قریب به چهارصد نفر بدو پیوستند. او کشته شد و متابعانش نیز پراکنده و نیست گردیدند. ۳۷ و بعد از او یهودای جلیلی در ایام اسم نویسی خروج کرد و جمعی را در عقب خود کشید. او نیز هلاک شد و همه تابعان او پراکنده شدند. ۳۸ الان به شما می‌گویم از این مردم دست بردارید و ایشان را واگذارید زیرا اگر این رای و عمل از انسان باشد، خود تباه خواهدشد. ۳۹ ولی اگر از خدا باشد، نمی‌توانید آن را برطرف نمود مبادا معلوم شود که با خدا منازعه می‌کنید.” ۴۰ پس به سخن او رضا دادند و رسولان را حاضر ساخته، تازیانه زدند و قدغن نمودند که دیگر به نام عیسی حرف نزنند پس ایشان را مرخص کردند.  

  اعمال باب ۸ آیه ۱۴ تا ۱۵ 
۱۴ اما رسولان که در اورشلیم بودند، چون شنیدند که اهل سامره کلام خدا را پذیرفته اند، پطـرس و یوحنا را نزد ایشان فرستادند. ۱۵ و ایشان آمده، بجهت ایشان دعا کردند تا روح‌القدس را بیابند،  

  اعمال باب ۸ آیه ۲۵ 
۲۵ پس ارشاد نموده و به کلام خداوند تکلم کرده، به اورشلیم برگشتند و در بسیاری از بلدان اهل سامره بشارت دادند.  

  اعمال باب ۹ آیه ۳۲ تا ۴۳ 
۳۲ اما پطرس در همه نواحی گشته، نزد مقدسین ساکن شده نیز فرود آمد. ۳۳ و در آنجا شخصی اینیاس نام یافت که مدت هشت سال از مرض فالج بر تخت خوابیده بود. ۳۴ پطرس وی را گفت: “ای اینیاس، عیسی مسیح تو را شفا می‌دهد. برخیز و بستر خود را برچین که او در ساعت برخاست.” ۳۵ و جمیع سکنه لده و سارون او را دیده، به سوی خداوند بازگشت کردند. ۳۶ و در یافا، تلمیذه‌ای طابیتا نام بود که معنی آن غزال است. وی از اعمال صالحه و صدقاتی که می‌کرد، پر بود. ۳۷ از قضا در آن ایام او بیمار شده، بمرد و او را غسل داده، در بالاخانه‌ای گذاردند. ۳۸ و چونکه لده نزدیک به یافا بود و شاگردان شنیدند که پطرس در آنجا است، دو نفر نزد او فرستاده، خواهش کردند که “در آمدن نزد ما درنگ نکنی.” ۳۹ آنگاه پطرس برخاسته، با ایشان آمد و چون رسید او را بدان بالاخانه بردند و همه بیوه زنان گریه کنان حاضر بودند و پیراهنها و جامه‌هایی که غزال وقتی که با ایشان بود دوخته بود، به وی نشان می‌دادند. ۴۰ اما پطرس همه را بیرون کرده، زانو زد و دعا کرده، به سوی بدن توجه کرد و گفت: “ای طابیتا، برخیز!” که در ساعت چشمان خود را باز کرد و پطرس را دیده، بنشست. ۴۱ پس دست او را گرفته، برخیزانیدش و مقدسان و بیوه زنان را خوانده، او را بدیشان زنده سپرد. ۴۲ چون این مقدمه در تمامی یافا شهرت یافت، بسیاری به خداوند ایمان آوردند. ۴۳ و در یافا نزد دباغی شمعون نام روزی چند توقف نمود.  

  اعمال باب ۱۱ آیه ۱ تا ۳ 
۱ پس رسولان و برادرانی که در یهودیه بودند، شنیدند که امت‌ها نیز کلام خدا را پذیرفته‌اند. ۲ و چون پطرس به اورشلیم آمد، اهل ختنه با وی معارضه کرده، ۳ گفتند که “با مردم نامختون برآمده، با ایشان غذا خوردی!”  

  اعمال باب ۱۲ آیه ۱ تا ۹ 
۱ و در آن زمان هیرودیس پادشاه، دست تطاول بر بعضی از کلیسا دراز کرد ۲ و یعقوب برادر یوحنا را به شمشیر کشت. ۳ و چون دید که یهود را پسند افتاد، بر آن افزوده، پطرس را نیز گرفتار کرد و ایام فطیر بود. ۴ پس او را گرفته، در زندان انداخت و به چهار دسته رباعی سپاهیان سپرد که او را نگاهبانی کنند و اراده داشت که بعد از فصَح او را برای قوم بیرون آورد. ۵ پس پطرس را در زندان نگاه می‌داشتند. اما کلیسا بجهت او نزد خدا پیوسته دعا می‌کردند. ۶ و در شبی که هیرودیس قصد بیرون آوردن وی داشت، پطرس به دو زنجیر بسته، در میان دو سپاهی خفته بود و کشیکچیان نزد در زندان را نگاهبانی می‌کردند. ۷ ناگاه فرشته خداوند نزد وی حاضر شد و روشنی در آن خانه درخشید. پس به پهلوی پطرس زده، او را بیدار نمود و گفت: “بزودی برخیز.” که در ساعت زنجیرها از دستش فرو ریخت. ۸ و فرشته وی را گفت: “کمر خود را ببند و نعلین برپا کن.” پس چنین کرد و به وی گفت: “ردای خود را بپوش و از عقب من بیا.” ۹ پس بیرون شده، از عقب او روانه گردید و ندانست که آنچه از فرشته روی نمود حقیقی است بلکه گمان برد که خواب می‌بیند.  

  اعمال باب ۱۵ آیه ۵ تا ۱۱ 
۵ آنگاه بعضی از فرقه فریسیان که ایمان آورده بودند، برخاسته، گفتند: “اینها را باید ختنه نمایند و امرکنند که سنن موسی را نگاه دارند.” ۶ پس رسولان و کشیشان جمع شدند تا در این امر مصلحت بینند. ۷ و چون مباحثه سخت شد، پطرس برخاسته، بدیشان گفت: “ای برادران عزیز، شما آگاهید که از ایام اول، خدا از میان شما اختیار کرد که امت‌ها از زبان من کلام بشارت را بشنوند و ایمان آورند. ۸ و خدای عارف القلوب بر ایشان شهادت داد بدین که روح‌القدس را بدیشان داد، چنانکه به ما نیز. ۹ و در میان ما و ایشان هیچ فرق نگذاشت، بلکه محض ایمان دلهای ایشان را طاهر نمود. ۱۰ پس اکنون چرا خدا را امتحان می‌کنید که یوغی بر گردن شاگردان می‌نهید که پدران ما و ما نیز طاقت تحمل آن را نداشتیم، ۱۱ بلکه اعتقاد داریم که محض فیض خداوند عیسی مسیح نجات خواهیم یافت، همچنان که ایشان نیز.”  

  غلاطیان باب ۲ آیه ۱۱ تا ۱۶ 
۱۱ اما چون پطرس به انطاکیه آمد، او را روبرو مخالفت نمودم زیرا که مستوجب ملامت بود، ۱۲ چونکه قبل از آمدن بعضی از جانب یعقوب، با امت‌ها غذا می‌خورد؛ ولی چون آمدند، از آنانی که اهل ختنه بودند ترسیده، باز ایستاد و خویشتن را جدا ساخت. ۱۳ و سایر یهودیان هم با وی نفاق کردند، بحدی که برنابا نیز در نفاق ایشان گرفتار شد. ۱۴ ولی چون دیدم که به راستی انجیل به استقامت رفتار نمی‌کنند، پیش روی همه پطرس را گفتم: “اگر تو که یهود هستی، به طریق امت‌ها و نه به طریق یهود زیست می‌کنی، چون است که امت‌ها را مجبور می‌سازی که به طریق یهود رفتار کنند؟” ۱۵ ما که طبعاً یهود هستیم و نه گناهکاران از امت ها، ۱۶ اما چونکه یافتیم که هیچ کس از اعمال شریعت عادل شمرده نمی‌شود، بلکه به ایمان به عیسی مسیح، ما هم به مسیح عیسی ایمان آوردیم تا از ایمان به مسیح و نه از اعمال شریعت عادل شمرده شویم، زیرا که از اعمال شریعت هیچ بشری عادل شمرده نخواهد شد.  

  پطرس اول باب ۵ آیه ۱۳ 
۱۳ خواهر برگزیده با شما که در بابل است و پسر من مرقس به شما سلام می‌رسانند.  

  پطرس دوم باب ۱ آیه ۱۲ تا ۱۵ 
۱۲ لهذا از پیوسته یاد دادن شما از این امور غفلت نخواهم ورزید، هرچند آنها را می‌دانید و در آن راستی که نزد شما است استوار هستید. ۱۳ لکن این را صواب می‌دانم، مادامی که در این خیمه هستم، شما را به یاد آوری برانگیزانم. ۱۴ چونکه می‌دانم که وقت بیرون کردن خیمه من نزدیک است، چنانکه خداوند ما عیسی مسیح نیز مرا آگاهانید. ۱۵ و برای این نیز کوشش می‌کنم تا شما در هروقت بعد از رحلت من، بتوانید این امور را یاد آورید.  

  پطرس اول باب ۱ آیه ۱ تا ۲ 
۱ پطرس، رسول عیسی مسیح،به غریبانی که پراکنده‌اند در پنطس و غلاطیه و قپدوقیه و آسیا و بطانیه؛ ۲ برگزیدگان برحسب علم سابق خدای پدر، به تقدیس روح برای اطاعت و پاشیدن خون عیسی مسیح. فیض و سلامتی بر شما افزون باد.  

  پطرس دوم باب ۳ آیه ۱ 
۱ این رساله دوم را ای حبیبان الان به شما می‌نویسم که به این هردو، دل پاک شما را به طریق یادگاری برمی انگیزانم،  

  پطرس اول باب ۵ آیه ۱۳ 
۱۳ خواهر برگزیده با شما که در بابل است و پسر من مرقس به شما سلام می‌رسانند.