پیدایش خانواده
در مزمور 128 خداوند برکتش را برای خانواده ای که او را گرامی میدارد،
اینطور بیان می کند. "خوشا بحال هر که از خداوند میترسد و بر طریقهای او سالک
می باشد. عمل دستهای خود را خواهی خورد (برکت مالی خواهی داشت.).
خوشابحال تو و سعادت با تو خواهد بود. زن تو مثل مو بارور به اطراف خانه تو
خواهد بود (همیشه با تو می ماند.) و پسرانت مثل نهالهای زیتون گرداگرد سفره تو
(خانواده ات از هم پاشیده نمیشود.). اینک همچنین مبارک خواهد بود کسیکه از
خداوند میترسد. پسران پسرانت را خواهی دید (عمر طولانی میکنی.)"
خدا خانواده را بعنوان یک واحد جامعه و یا مانند یک سلول از بدن جامعه
قرار داد تا از تجمع این سلولها، جامعه ای سالم و قوی ایجاد شود. در ابتداء خدا
جهان را آفرید و خدا دید که نیکوست. او همه چیز را نیکو آفرید و با خلقت آدم و
حوا، همه چیز بسیار نیکو شد. 10 "خدا آدم را بصورت خود آفرید. او را بصورت خدا
آفرید. ایشانرا نر و ماده آفرید." 11 آدم و حوا در یک بدن بودند. بدنی که خدا
برای آنها از گِل ساخت. 12 "خداوند خدا خوابی گران بر آدم مستولی گردانید تا
10 ( (کتاب پیدایش باب 1 آ یه 31
11 ( (کتاب پیدایش باب 1 آیه 27
12 ( (کتاب پیدایش باب 2 آیه 7
بخفت و یکی از دنده هایش را گرفت و گوشت در جایش پر کرد و خداوند خدا آن
دنده را که از آدم گرفته بود زنی بنا کرد و ویرا بنزد آدم آورد." 13
در باب اول کتاب پیدایش، آدم و حوا بعنوان یک موجود روحانی معرفی
میشوند که بواسطه روح از حیوانات متمایز هستند، و اینکه خدا چطور ماهیت
روحانی ایشان را آفرید. در باب دوم، این خلقت را در قالبی جسمانی قرارداد یعنی
قالبی ساخته شده از خاک زمین. و در آ خر باب چطور جسم حوا را از دنده آدم
آفرید و با گرفتن آن دنده، نر و ماده را از هم جدا کرد. آنگاه هر کدام موجودی
منحصر بفرد ولی مکمل یکدیگر شدند. خدا حوا را دوست و همکاری برای آدم
ساخت. نزدیکترین دوستی که خدا برایش مقرر کرد. یعنی دوستی از گوشت و
استخوانش. به این دلیل خدا می فرماید: "مرد پدر و مادر خود را ترک کرده با زن
خویش خواهد پیوست و آنها یک تن خواهند بود." 14 خدا در این رابطه مرد را
رهبر و مسئول قرار داد و شرط یک تن شدن آنها را در تمرکز مرد بر زن خویش
گذاشت. از آنجایی که در ابتداء همه چیز بسیار نیکو بود، آدم و زنش هر دو برهنه
بودند و خجلت نداشتند. 15 آدم و حوا یک تن محسوب میشدند، بطوریکه وقتی حوا
از شیطان فریب خورد، اتفاقی نیفتاد تا آدم هم از آن میوه خورد. آنوقت چشمان هر
دو باز شد و فهمیدند که عریانند. 16
زن و مرد مثل هم فکر نمی کنند و احساسات و عواطف آنها تا حد زیادی
متفاوت می باشد. ولی آنها مکمل همدیگر هستند و وقتی یک زن و یک مرد با هم
13 ( (کتاب پیدایش باب 2 آیه 21
14 ( (کتاب پیدایش باب 2 آیه 24
15 ( (کتاب پیدایش باب 2 آیه 25
16 ( (کتاب پیدایش باب 3 آیه 7
پیوند زناشویی می بندند یکتن محسوب می شوند و همدیگر را کامل می کنند. خدا
اراده کرد که این اتحاد و پیوند روحانی و جسمانی را بین یک زن و یک مرد قرار
دهد نه بین دو مرد، نه بین دو زن، نه بین یک مرد و بیش از یک زن و نه بین یک
زن و بیش از یک مرد. حکیم ترین مرد تاریخ از نسل آدم، یعنی سلیمان میگوید:
"هر که زوجه ای یابد چیز نیکو یافته است و رضامندی خدا را تحصیل کرده است."
17 اگر امروزه به اسم تساوی حقوق، مرد با مرد ازدواج می کند و زن با زن، به این
دلیل نیست که در عصر آزادی عقیده زندگی میکنیم، بلکه از نظر خدا در عصر
شهوات دل بسر می بریم. "زیرا هر چند خدا را شناختند ولی او را چون خدا تمجید
و شکر نکردند. از این سبب خدا ایشانرا بهوسهای خباثت تسلیم نمود بنوعیکه
زنانشان نیز عمل طبیعی را به آنچه خلاف طبیعت است تبدیل نمودند و همچنین
مردان هم استعمال طبیعی زنانرا ترک کرده از شهوات خود با یکدیگر سوختند." 18
بله، زن و مرد با هم از جهات بسیاری فرق دارند و خدا هر یک را به منظوری
و برای مسئولیتی آفریده است. خدا مرد را بعنوان سر تعیین کرد ولی او را خود
مختار نیافرید بلکه مسیح را سر و هادی او قرار داد تا مرد بتواند نقش سر بودن
خود را با اطاعت از مسیح بطور صحیح انجام دهد. پولس رسول میگوید: می خواهم
شما بدانید که سر هر مرد مسیح است و سر زن مرد و سر مسیح خدا. 19 همانطور
که مسیح مرد را مجبور به کاری نمی کند، مرد هم نباید زن را مجبور کند، بلکه
17 ( (کتاب امثال سلیمان باب 18 آیه 22
18 (27 -26 ، (کتاب رومیان باب 1 آیه 21
19 ( (کتاب اول قرنتیان باب 11 آیه 3