جالب است که گرچه عیسای مسیح در هر چهار انجیل به واقعۀ رستاخیز خود اشاره کرده بود، اما گویی هیچ کس انتظار آن را نداشت. همگان بر این باور بودند که تنها با مرگ او سر و کار دارند، اما ناگهان خود را در برابر عیسای زنده یافتند و غافلگیر شدند. آری، زمانی غافلگیر میشویم که امری خلاف انتظار روی دهد. زمانی غافلگیر میشویم که پیشفرضها، حیطۀ آگاهی، توانایی و قدرت کنترل ما نمیتواند پاسخگوی "امر تازه" باشد. گویی در فضای شگفتی و غافلگیری هیچ کارشناس و استادی وجود ندارد و همه تازهکار و ناشی هستیم. غافلگیری چنان ما را در مینوردد که صرفاً با بهت و حیرت نظارهگر امر تازهای هستیم که زبان ما قادر به توصیف آن نیست و اگر هم کلامی از دهانمان خارج شود، تنها در ستایش این امر حیرتانگیز است. در ذات هرآنچه غافلگیرکننده است رازی وجود دارد و در رویارویی با یک راز نباید بهدروغ وانمود کنیم که زیاد میدانیم و آن را شناختهایم. عیسای مسیح میگوید، کار خدا را باید مثل بچههای کوچک دید و پذیرفت (مرقس ۱۰:۱۵). عزیزان، ما در جهانی بسر میبریم که بر ضد "رمز و راز" قیام کرده است. جهان ما میکوشد هر نوع عنصر غافلگیری را با توجیهات منطقی از خود بزداید. برای هر واقعهای باید توضیح و توجیه منطقی و علمی وجود داشته باشد! بههمین خاطر است که جهان با این نگرش رازستیزانهای که در پیش گرفته، بهشدت در حال تهی شدن از رازباوری است. شگفتی و حیرت دیگر ما را غافلگیر نمیکند. اما برای خدا، امر خلاف انتظار مجالی است تا از این طریق باز به سراغمان آمده، غافلگیرمان کند. رستاخیز عیسی، خدایی را بهتصویر میکشد که عاشق شگفتی و شیفتۀ خلق بهت و حیرت است. او ما را چنان ملاقات خواهد کرد که باز میفهمیم چقدر کوچکیم تا دگر بار حمد و حیرت سراسر وجودمان را تسخیر کند.
|
No comments:
Post a Comment