Saturday, November 24, 2018

معنی "پیمان‌

معنی "پیمان‌"

اگر بخواهیم پیمان کتاب‌مقدس را در یک لغت خلاصه کنیم‌، می‌توانیم از لغات مختلفی استفاده کنیم‌؛ اما شاید بهترین کلمه‌، لغت "رابطه‌" باشد. انسان آفریده شد تا با خدا شراکت و رفاقت داشته باشد. مقصود خدا از خلقت ما این بود که بوسیلۀ توکل و ایمان کامل به او و اراده‌اش‌، او را جلال بدهیم و همچنین با او مشارکت معنوی داشته باشیم و از نعماتش بهره‌مند شویم‌. پس خدا می‌خواهد که با ما در تماس باشد؛ او همچنین می‌خواهد که این رابطه رسمیت بیابد. ما در زندگی روزمره از واژگان مختلف مانند قرارداد، موافقت‌نامه‌، و پیمان‌، برای روابط رسمی استفاده می‌کنیم‌. مردم از طریق عقد و امضای قرارداد، تعهدات و وعده‌های خود را رسمیت می‌بخشند. اینها همه جزو زندگی عملی ما می‌باشد. در کتاب‌مقدس نیز مشاهده می‌کنیم که همان خدایی که می‌خواست با ما ارتباط داشته باشد، تصمیم گرفت که با ما قراردادی منعقد کند. البته این عهد و پیمانی که خدا می‌خواهد با ما منعقد سازد، با قراردادهای انسانی فرق دارد. ما و خدا طرفینِ مساوی قرارداد نیستیم‌، چون این خداست که پیشقدم شده و منشأ آن فیض و محبت اوست‌. برای درک اهمیت این پیمان در نقشۀ خدا، می‌توانیم به کتاب‌مقدس مراجعه کنیم‌. این کتاب به دو قسمت تقسیم شده است‌: عهدعتیق و عهدجدید. البته این تقسیم‌بندی‌، در نسخه‌های اصلی نیامده است‌. ولی موضوع اصلی این کتاب‌، از آغاز تا پایان‌، "پیمان خدا با انسان‌" می‌باشد.

پیمان در عهدعتیق‌

در سفر پیدایش فصل‌های ۶ و ۹ خدا با نوح و همۀ انسانها عهدی می‌بندد و وعده می‌دهد که دیگر از طریق طوفان دنیا را نابود نسازد. در سفر پیدایش ۱۲، ۱۵ و ۱۷ خدا با ابراهیم و نسل او یعنی اسحاق و یعقوب عهدی می‌بندد و وعده می‌دهد که همۀ مردم دنیا به وسیلۀ او برکت یابند. سال‌ها می‌گذرد و در آن زمانی که بنی‌اسرائیل در مصر زیر ظلم بسر می‌بردند، «خدا نالۀ ایشان را شنید و خدا عهد خود را با ابراهیم و اسحاق و یعقوب به‌یاد آورد» (خروج ۲:‏۲۴). در نتیجه خدا از طریق موسی آنها را نجات می‌دهد. ولی نقشۀ خدا خیلی بیشتر از نجات بنی‌اسرائیل از بندگی بود. خدا می‌خواهد با انسان در تماس باشد و برای خود قومی به‌وجود آورد. بنابراین خدا می‌فرماید: «و من شما را از زیر مشقت‌های مصریان بیرون خواهم آورد و شما را از بندگی ایشان رهایی دهم و شما را نجات دهم و شما را خواهم گرفت تا برای من قوم شوید و شما را خدا خواهم بود» (سفر خروج ۶:‏۶-۷). پس رابطۀ خدا با انسان بر اساس این پیمان در این زمان توسعه می‌یابد. به همین دلیل خدا دستور می‌دهد که خیمۀ مخصوصی که خیمۀ عبادت باشد، بسازند تا او بتواند همچون یک همسایه در میان قوم خود ساکن شود. در این زمان خدا قوانین خود را به قوم می‌دهد تا ایشان بدانند به‌عنوان قوم خدا چگونه باید رفتار نمایند. خدا همچنین مراسم قربانی را برقرار می‌سازد تا رابطه میان او و قومش حفظ شود. در زمان داود خدا عهدی جاودانی با او می‌بندد و وعده می‌دهد که پادشاهی او هرگز پایان نپذیرد (دوم سموئیل ۷).
پس با اینکه ما در عهدعتیق با چند پیمان مختلف بر می‌خوریم‌، اما می‌توانیم بگوییم که همۀ آنها حول و حوش یک نکته اصلی می‌چرخند و آن این وعدۀ خداست که فرموده‌: «من خدای شما خواهم بود و شما قوم من.»
پاسخ بنی‌اسرائیل به پیمان خدا
اما متأسفانه وقتی ما تاریخ قوم خدا را مورد بررسی قرار می‌دهیم‌، فقط با قصور و شکست مواجه می‌شویم‌. قوم اسرائیل نتوانستند پیمان خدا را نگه دارند. اشکال از کار خدا نبود زیرا او امین بود؛ این قوم اسرائیل بود که عهد را می‌شکست‌. در رابطه با این پیمان قدیمی دو مشکل وجود داشت‌:‌
۱- مشکل نخست‌، قصور قلب انسان بود. آن پیمان قدیم فقط ظاهری بود، لازم بود که قلب انسان تغییر کند.
۲- مشکل دوم‌، محدودیت‌های تشکیلات و تشریفات آن بود. اینها از این لحاظ ناقص بود که انسان را قادر نمی‌ساخت با خدا تماس مستقیم داشته باشد. انسان نیاز داشت که حضور خدا فقط محدود به خیمه عبادت یا معبد نباشد. انسان احتیاج به یک قربانی کامل برای آمرزش گناهان و همچنین احتیاج به یک کاهن‌، نبی و پادشاه کامل به‌عنوان واسطۀ ابدی و دائم داشت‌.

پیمان جدید خدا با انسان‌

در مقابل این نیازها، دو وعده از طرف خدا در عهدعتیق یافت می‌شود:‌
۱- نخستین وعده راجع به آمدن یک شخص کامل بود. در سراسر عهدعتیق انبیا در مورد آمدن مسیح و آن شخص کامل پیشگویی شده که قرار است جای آن معبد، قربانی‌ها، کاهن اعظم‌، نبی و پادشاه را بگیرد و احتیاج ما را برآورده سازد.
۲- دومین وعده راجع به یک عهد و پیمان جدید است‌. خدا می‌فرماید «ایامی می‌آید که‌... پیمان تازه‌ای خواهم بست‌... قوانین خود را بر دلهای ایشان خواهم نوشت‌، من خدای آنان و آنان قوم من خواهند بود . همه از بزرگ تا کوچک مرا خواهند شناخت‌ . چونکه عصیان ایشان را خواهم آمرزید و گناه ایشان را دیگر به‌یاد نخواهم آورد» (ارمیا ۳۱:‏۳۱-۳۴، عبرانیان ۸:‏۶-۱۲).
«و دل تازه به شما خواهم داد و روح تازه در اندرون شما خواهم نهاد . و قوم من خواهید بود و من خدای شما خواهم بود» (حزقیال ۳۶:‏۲۶-۲۸). پس عهدعتیق در انتظار دوره‌ای جدید با پیمانی جدید است که به سلطنت مسیح و حیات روح‌القدس مربوط می‌گردد. خدا را شکر به‌وسیلۀ آمدن عیسی مسیح خداوند، این پیمان جدید به اجرا در می‌آید و همه چیز تکمیل می‌شود. بزرگترین تفاوت بین پیمان قدیم و پیمان جدید این است که پیمان جدید ظاهری نیست بلکه درونی است‌. پولس در دوم قرنتیان ۳ می‌فرماید: «خدا ما را لایق گردانید که خدمتگزار پیمان جدید باشیم و این پیمان یک سند کتبی نیست بلکه از روح خداست زیرا شریعت نوشته شده انسان را به مرگ می‌کشاند اما روح خدا حیات می‌بخشد . و هر جا روح خداوند باشد در آنجا آزادی است و همۀ ما در حالیکه با صورتهای بی‌نقاب مانند آینه جلال خداوند را منعکس می‌کنیم‌، بتدریج در جلالی روز افزون به شکل او مبدل می‌شویم و این کار، کار خداوند یعنی روح‌القدس است‌» (دوم قرنتیان ۳:‏۶ و ۱۷-۱۸). مطابق این آیات‌، این پیمان تازه به حیات‌، آزادی و تغییر منتهی می‌شود. این سه برکت بوسیلۀ روح‌القدس به اجرا درمی‌آید که اکنون به بررسی آنها می‌پردازیم‌.

سه برکت پیمان نو

۱- حیات (آیه ۶). ما قبل از ایمان‌آوردن به مسیح‌، از لحاظ روحانی مرده بودیم و رابطه‌ای با خدا نداشتیم‌. به‌گفتۀ پولس‌: «از حیات خدا محروم بودیم‌» و به‌عنوان غیر یهودیان «از پیمان‌هایی که بر وعده‌های خدا متکی بود، بی‌بهره بودیم‌» (افسسیان ۴:‏۱۸ و ۲:‏۱۲). ولی خدا را شکر «به‌وسیلۀ مسیح اجازه داریم که در یک روح یعنی روح‌القدس به حضور خدای پدر بیاییم‌» (افسسیان ۲:‏۱۷). ما می‌توانیم به‌طور مستقیم او را بشناسیم و خدا خدای ما شده و ما قوم او می‌شویم‌: «... ما خانۀ خدا هستیم چنانکه خدا فرموده است‌، من در ایشان ساکن خواهم بود و در میان آنها بسر خواهم برد. من خدای زندۀ ایشان خواهم بود و آنان قوم من‌» (دوم قرنتیان ۶:‏۱۶). خدا دیگر در آن معبد ساکن نیست‌، بلکه در ما زندگی می‌کند؛ همۀ ایمانداران معبدی روحانی را تشکیل می‌دهند: «در اتحاد با اوست که تمام عمارت به هم متصل می‌گردد و رفته رفته در خداوند به صورت یک معبد مقدس در می‌آید. شما نیز در اتحاد با او و همراه دیگران به صورت مکانی بنا خواهید شد که خدا بوسیلۀ روح خود در آن زندگی می‌کند» (افسسیان ۲:‏۲۱-۲۲).
۲- آزادی (آیه ۱۷). مسیح ما را از اعمالی که خودمان برای رسیدن به نجات انجام می‌دادیم‌، نجات داده است‌. او همچنین ما را از لعنت شریعت و ترس از مرگ آزاد ساخته است‌. مخصوصاً در رابطه با این پیمان‌، ما را از مجازات و محکومیت گناه‌، و قدرت و بندگی گناه آزاد کرده است‌. خدا نه فقط گناهان ما را بخشیده است‌، بلکه آنها را فراموش می‌کند و دیگر به‌یاد نخواهد آورد. این چیزی است که برای ما بسیار دشوار است (عبرانیان ۸:‏۱۲، ۱۰:‏۱۷).
۳- تغییر (آیه ۱۸). مسیح می‌فرماید: «آنچه که آدمی را نجس می‌سازد، چیزی است که از وجود صادر می‌شود چون افکار بد از دل بیرون می‌آید» (مرقس ۷:‏۲۰ و ۲۱). به همین دلیل لازم است که روح‌القدس ما را از درون عوض کند. آنگاه مراحل و جریانِ تغییر و تقدیس شروع می‌شود و خدا قوانین خود را در افکار ما قرار می‌دهد و آن را بر دل‌های ما می‌نویسد.

مرگ مسیح پیمان را مُهر کرد

ولی پیش از اینکه ما بتوانیم همۀ این برکات را به‌دست بیاوریم‌، لازم بود که چیزی اتفاق بیفتد. در زبان یونانی کلمۀ پیمان یک معنی دیگر هم دارد؛ این لغت برای "وصیت‌نامه" نیز به‌کار برده می‌شود. بنابراین نویسندۀ رسالۀ عبرانیان به این موضوع اشاره می‌کند و می‌فرماید: «برای اینکه یک وصیت‌نامه اعتبار داشته باشد، باید ثابت شود که وصیت‌کننده مرده است زیرا وصیت‌نامه بعد از مرگ معتبر است و تا زمانی که وصیت‌کننده زنده است اعتباری ندارد و به این علت است که پیمان اول بدون ریختن خون نتوانست اعتبار داشته باشد» (عبرانیان ۹:‏۱۶-۱۸). مسیح بوسیلۀ مرگش بر روی صلیب این پیمان تازه را تأئید کرد، چنانکه خودش می‌فرماید: «این است خون من که اجرای پیمان تازه را تأئید می‌کند و برای آمرزش گناهان بسیاری ریخته می‌شود» (متی ۲۶:‏۲۷). «به این جهت او واسطۀ یک پیمان تازه است تا کسانی که از طرف خدا خوانده شده‌اند، برکات جاودانی را که خدا وعده فرموده است‌، دریافت کنند» (عبرانیان ۹:‏۱۵).

حال چه باید کرد؟

۱- دعوت خدا را بپذیریم‌. خدای زنده هنوز هم می‌خواهد با ما در تماس باشد. ما باید از طریق توبه و ایمان به مسیح‌، آمرزش گناهان را دریافت کنیم و رابطه‌ای زنده با خدا برقرار نماییم تا او را بشناسیم‌.
۲- در برکات خدا شادی کنیم‌. «در حقیقت خدمتی که به مسیح عطا شد، از خدمت لاویان به‌مراتب بهتر است‌، همانطوریکه پیمانی که او میان خدا و انسان ایجاد کرده‌، بهتر است زیرا این پیمان بر وعده‌های بهتری استوار است» (عبرانیان ۸:‏۶). خدا را برای این میراث و این برکات شکر می‌کنیم‌، خصوصاً برای نکتۀ مهم در وعدۀ او که می‌فرماید: «او خدای ماست و ما قوم او هستیم‌».
۳- به شکل پسر خدا مبدل بشویم‌. در این پیمان تازه خدا از درون بوسیلۀ روح‌القدس ما را عوض می‌کند تا شبیه مسیح شویم چون «خدا ما را برگزید تا به‌شکل پسر او درآییم» (رومیان ۸:‏۲۹). بنابراین تقدیس شدن جزو این نقشه است تا همانطور که خدا مقدس است‌، ما هم مقدس بشویم‌. «ای عزیزان، این وعده‌ها به ما داده شده است‌، پس ما چقدر باید خود را از هر چیزی که جسم و جان ما را آلوده ساخته است‌، پاک کنیم و با خدا ترسی خود را کاملاً مقدس سازیم» (دوم قرنتیان ۷:‏۱).
در نتیجه خدا را برای وعده‌هایش و وفاداری او نسبت به ما شکر می‌کنیم‌. خدا کند که بوسیلۀ کمک روح‌القدس وفادار بمانیم و به‌دیگران نشان بدهیم که ما قوم خاص او هستیم.

Saturday, November 17, 2018

آغاز مسیحیت در ایران

آغاز مسیحیت در ایران

اولین سؤال در رابطه با تاریخ مسیحیت در کلیسای ایران موضوع قدمت آن است. کلیسا در ایران از چه زمانی به‌طور جدی آغاز گشت؟ باید اذعان نمود که پاسخ به این سؤال چندان ساده نیست چرا که بیشتر اطلاعات در هاله‌ای از ابهام و تردید قرار دارد. گزارش‌هایی که از ورود مسیحیت به ایران در دست است بیشتر بر اساس روایات و احادیثی استوار است که نمی‌توان آن را مدارک موثقی در این خصوص دانست. عیسی مسیح در زمان فرهاد پنجم (فرهادک) که از پادشاهان سلسلۀ اشکانیان (پارت) بود به‌دنیا آمد و به‌هرحال باید شروع مسیحیت در ایران را به قدمت حکومت اشکانیان در ایران دانست. برای بررسی شروع کلیسا در ایران باید به این روایات به‌طور اجمالی اشاره نمود.
در کتاب اعمال رسولان باب دوم واقعۀ پنطیکاست و ریزش روح‌القدس توسط لوقا به‌رشتۀ تحریر درآمده است. چون این ایام خود عید پنطیکاست یا پنجاهه نام داشت موقعیت مناسبی برای گردهم‌آیی یهودیان زیادی بود که از سراسر نقاط جهان برای مراسم مذهبی به اورشلیم آمده بودند. در باب دوم از کتاب اعمال رسولان آیه ۹ از اقوامی به‌نام "پارتیان و مادیان و عیلامیان" نام برده شده است که به اقوامی که در ایران آن روز سکونت داشتند اشاره می‌کند. به احتمال زیاد این یهودیان در واقعۀ پنطیکاست به مسیح ایمان آوردند و در بازگشت به وطن خود در مورد مسیح بشارت داده‌اند.
لابور محقق فرانسوی معتقد است که چون کتاب اعمال رسولان در حدود سال ۷۰ میلادی نوشته شده نشان‌دهندۀ این است که مسیحیان ساکن در امپراطوری روم (مغرب زمین) در آن زمان قطعاً با جوامع مسیحی سرزمین‌های دوردست مشرق‌زمین آشنایی داشته‌اند. او نتیجه می‌گیرد که در سال‌های ۷۰ تا ۸۰ میلادی مسیحیت در بخش بین‌النهرین واقع در شرق امپراطوری روم که تحت سیطرۀ امپراطوری اشکانی بود، رواج داشته است.

کتاب اعمال توما

باید این نکته را نیز اشاره کنیم که این رسم در کلیساها متداول بوده که هر کلیسایی منشأ خود را به افراد مهم که در رأس آنان رسولان مسیح قرار داشتند منتسب کنند. این نکته باعث اقتدار و اعتبار کلیسا می‌شد. کلیسای ایران نیز از این قانون برکنار نمانده و سعی شده که شروع آن را به یکی از شاگردان مسیح به‌نام توما منسوب کنند که در راه خود به هندوستان از ایران نیز عبور کرده و کلیسا را به‌دست شاگردان خود سپرده است. یکی از قدیمی‌ترین روایات در تاریخ کلیسا این است که تومای رسول، انجیل را به هندوستان آورد. کتاب اعمال توما جزو کتب مجهول‌الاصل می‌باشد که به‌عنوان قدیمی‌ترین شرح یک روایت کلیسایی در آسیا، در ماورای مرزهای امپراطوری روم باقی مانده است.
این کتاب، توما را به‌عنوان رسول آسیا ترسیم می‌کند و توسعۀ کلیسا به شرق را به سفرهای بشارتی تومای رسول مرتبط می‌داند. اما این کتاب با تاریخ کلیسای ایران چه ارتباطی می‌تواند داشته باشد؟ در این کتاب شهر اِدِسا واقع در شمال بین‌النهرین مرکز فعالیت‌های بشارتی توما ذکر شده است. در برخی از اسناد هم مذکور است که کلیسای شهر سلوکیه تیسفون نیز به‌دست تومای رسول بنیاد شده است. طبق سنن و احادیث دیگر، توما پس از تأسیس این کلیساها به هندوستان رفت و مسیحیت را در آنجا رواج داد.
روایت دیگری از یکی از تاریخ‌نویسان معروف کلیسا به‌نام یوزبیوس نقل شده است که شخصی به‌نام آبگار پنجم که پادشاه ادسا بوده است نامه‌ای به عیسی ‌مسیح می‌نویسد و او را دعوت می‌کند که به شهر او برود. مسیح نیز قول می‌دهد که پس از صعودش به آسمان، یکی از شاگردانش را نزد او بفرستد. به همین دلیل تومای رسول یکی از شاگردان خود به‌نام ادای (تدی) را که یکی از هفتاد تن ذکر شده در لوقا ۱۰:۱ می‌باشد به دربار پادشاه می‌فرستد. در اثر خدمات ادای آبگار و بسیاری از اهالی ادسا به مسیحیت گرویده و بدین صورت مسیحیت در بخش غربی امپراطوری اشکانی رواج یافت و از آنجا به داخل فلات ایران و در میان اقوام آریایی نفوذ نمود. (با مراجعه به نقشه جغرافیایی در صفحۀ پیش بهتر می‌توانید این اتفاقات را دنبال کنید. در این نقشه امپراطوری اشکانی با نام امپراطوری پارت مشخص شده است که هر دو یکی است چون سلسله اشکانیان از پارتیان بوجود آمد که یکی از قوم‌های آریایی‌نژاد بود).
روایات دیگر حاکی از این است که ادای شخصاً یا به‌وسیلۀ شاگردانش آگای و ماری در شهر آربلا (اربیل) کلیسای نیرومندی بنا نهاد.
با بررسی‌هایی که در این زمینه به‌عمل آمده به این نتیجه می‌رسیم که تعیین تاریخ دقیق و چگونگی ورود مسیحیت به ایران امری است مشکل و تا حدودی غیرممکن. ولی در این ‌که از دورۀ حکومت اشکانیان در ایران یعنی در قرون اول و دوم مسیحیت به ایران رسیده است شکی نیست.
با مطالعۀ تاریخ ایران می‌توانیم چنین نتیجه‌گیری کنیم که در آن مقطع تاریخی موانع چندانی برای ورود مسیحیت به ایران وجود نداشته است. در زمان اشکانیان هیچ نشانه‌ای از فشارهای مذهبی گزارش نشده است. به‌نظر می‌آید که عدم تنگ‌نظری‌های دینی و آزادی مذهبی در سراسر امپراطوری رواج داشت و پادشاهان این سلسله برای ادارۀ امپراطوری عظیم خود سیاست مسامحه و تحمل را که امپراطوری هخامنشیان ابداع نمودند بر سرکوب و آزار و اذیت ترجیح می‌دادند. در آن زمان حکومت در ایران به‌صورت ملوک‌الطوایفی (پراکنده‌شاهی) اداره می‌شد؛ آسان‌گیری در عقاید، تا حدی لازمه هم‌زیستی در این نوع حکومت‌های ملوک‌الطوایفی بود.

گسترش مسیحیت در فلات ایران

آیا عواملی وجود دارد که در گسترش مسیحیت در شرق و بالاخص ایران تأثیر مثبتی داشته باشد؟ این اعتقاد دور از حقیقت نیست که عامل نه چندان مثبتی چون جفا نیز به شروع و توسعۀ مسیحیت در ایران کمک شایانی نموده است.
ایران در مجاورت امپراطوری روم قرار داشت و احتمال این هست که مسیحیانی که از آزار و اذیت رومیان فرار می‌کردند، به قسمت شرق امپراطوری که زیر سلطۀ حکومت ایران بود پناه می‌بردند.
بر پایۀ فرمان بزرگ مسیح مبنی بر بشارت انجیل، مسیحیان اولیه دارای غیرت بشارتی نیرومندی بودند که باعث می‌شد از هر موقعیتی برای اشاعه مسیحیت استفاده کنند. همچنان که جفای حکومت روم بر مسیحیان ساکن اورشلیم باعث شد که آنان از تجمع در این شهر خودداری نموده راهی مناطق دیگر گردند.
وجود جوامع یهودی از زمان اسارت بابل در بین‌النهرین، به گسترش مسیحیت در این نواحی کمک نموده است. در قرن اول هدف بشارت مسیحیان، یهودیان بودند. این یهودیان نیز در نقاط زیادی از جهان آن زمان پراکنده شده بودند. تاریخ گزارش می‌دهد که تعداد یهودیان پراکنده در مشرق‌زمین بیشتر از مغرب‌زمین بوده است.
زبان رایج در بین‌النهرین زبان سریانی/آرامی بود. این زبانی بود که رسولان و شاگردان مسیح با آن سخن می‌گفتند. نزدیکی زبان و فرهنگ هم عامل مهمی در گسترش پیام مسیحیت در این جوامع بوده است.
طبق روایات و نیز بر اساس یافته‌های تاریخی و باستان‌شناسی می‌توان با قاطعیت گفت که مسیحیت در دوره اشکانیان در کردستان، گیلان، ارمنستان، شمال افغانستان، سواحل خلیج فارس، آسیای مرکزی و در میان قبایل ترک و مغول در هندوستان و احتمالاً چین رواج یافته است.

متفکرین مسیحی

در کلیساهایی که در قلمرو اشکانیان به‌ظهور رسیدند چهره‌های برجسته‌ای نیز وجود داشته‌اند که خدمات زیادی به مسیحیت نمودند که از آن جمله می‌توان به شخصیت مهمی چون تاتیان اشاره نمود. او از شاگردان ژوستین شهید بود و پس از تحصیل الهیات به محلی نزدیک شهر آربل آمد و یک مدرسه الهیات را تأسیس و سرپرستی نمود.
از کارهای بسیار مهم تاتیان نگارش انجیلی بود که به دیاتسرون معروف است. تاتیان متوجه شده بود که کتاب‌های زیادی در رابطه با زندگی عیسی مسیح در آن زمان انتشار یافته است و لذا تصمیم گرفت انجیلی واحد بر اساس محتوای چهار انجیل تهیه نماید. این انجیل چون به زبان سریانی نوشته شده بود، همۀ مسیحیان بین‌النهرین می‌توانستند به‌راحتی از آن استفاده کنند. این کتاب در قرن سیزدهم میلادی به فارسی ترجمه شد و در نیمۀ دوم قرن بیستم نیز این ترجمۀ فارسی قدیمی به فارسی امروزی برگردانیده شد و به‌نام فروغ بی‌پایان منتشر گردید.
از افراد مهم دیگر در این دوره باید به شخصی چون باردیسان نیز اشاره کرد که تحصیلات زیادی داشت. باردیسان به‌سبب دانش و علاقه زیاد به مسیحیت به منصب شماسی منصوب گردید و از رهبران کلیسای اشکانی شد. از باردیسان کتابی به‌نام "گفت و گویی در باب سرنوشت" به‌جا مانده است که اثری الهیاتی است. عقاید الهیاتی او در عاقبت چون با عقاید فلسفی یونان و ستاره‌شناسی و عقاید زرتشتیان آمیخته بوده به‌نظر بسیار عجیب و غریب می‌آمد. گفته می‌شود که باردیسان به همین سبب از کلیسا اخراج و تعالیم او منحرف اعلام گردید.
از یافته‌های مهم در این دوره هم کتابی است به‌نام "مناجات سلیمان" که در سال ۱۹۰۹ کشف گردید که به زبان سریانی نوشته شده است. این سرودنامه به‌نظر محققین متعلق به اواخر قرن اول میلادی است و لذا می‌توان گفت که قدیمی‌ترین سرودنامه کلیسایی است که امروزه در دست داریم.

نتیجه‌گیری:

به‌عنوان نتیجه‌گیری می‌توان گفت که با اینکه بیشتر دانش ما بر اساس روایات و احادیث است، بدون شک در دو قرن اول میلادی مسیحیت در مناطق سریانی‌نشین امپراطوری اشکانی گسترش بسیار زیادی داشته است، اما از میزان گسترش آن در میان اقوام آریایی اطلاع دقیقی در دست نداریم. فقط می‌توانیم بگوییم که به‌علت ترکیب جمعیت، فرهنگ و سواد، عامل زبان و عقاید مذهبی و فلسفی و همچنین شرایط جغرافیایی، مسیحیت در میان اقوام آریایی‌نژاد همچون مناطق سریانی‌نشین رواج گسترده‌ای نداشته است. بیشترین اطلاعات موثق در مورد این مناطق به دورۀ پادشاهی ساسانیان مربوط است

Thursday, November 15, 2018

ایمان آن شاه کلیدی است که بوسیله آن حقایق کلام خدا در زندگی ما تحقق پیدا می کند.


عیسی بعد از دستگیری یحیی تعمید دهنده خدمتش را در جهان با این جمله معروف شروع کرد : "وقت تمام شد ، ملکوت خدا نزدیک شده است .
زمان به انتهای آن نزدیک می شود و مسیح بزودی می آید (مکاشفه22:20) و اکنون زمان جستجوی خدا و نجات و آزادی می باشد نجاتی که بوسیله خون عیسی و پذیرش عیسی بعنوان منجیمان صورت می گیرد.
 1- توبه
توبه یعنی از گناه دور شدن و به خدا نزدیک شدن (یعقوب 4:8) و موقعی توبه حقیقی است که این دو باهم اتفاق بیافتد.توبه با اعتراف و پشیمانی برای گناهان و اشتباهاتی که انجام داده ایم و تصمیم مصمم در جهت ترک آنها شروع می شود.
کل پیغام کتاب مقدس این است : انسان با گناهانش از خدا دور شد ولی خدا آنقدر انسان را دوست داشت و دارد که در عیسی مسیح انسان شد و با خون گرانبهایش این امکان را برای ما ایجاد کرد که در صورت توبه و بازگشت بسوی او ، توسط خدا پذیرفته شویم.
انبیای عهد عتیق ، یحیی تعمید دهنده ، عیسی خداوند ، رسولان مسیح و کلیسا در طول این 2000 سال پیغام توبه را موعظه کرده اند، چون تنها راه رسیدن به خدا و نجات توبه و ایمان است. (اعمال 20:21 - افسسیان 2:8)
توبه اولین قدم در زندگی مسیحی است. کلیسا آمدن ، تعمید ، دعا کردن ، انجیل خواندن ، شمع روشن کردن همه کارهای درستی هستند اما هیچ فایده ای ندارند اگر ما توبه نکرده ایم . و اگر توبه نکرده ایم هنوز قدم اول را برنداشته ایم و  تنها مسیحی اسمی و ظاهری هستیم.
هر لحظه امکان دارد وقت تمام شود یا مسیح بیاید (پایان دنیا) یا ما نزد او برویم (زمان مرگ ما). این دو اتفاق روزی می افتد و در دستهای ما نیست پس اگر آدمهای منطقی هستیم قبل از اینکه دیر شود توبه کنیم تا هلاک نگردیم .(لوقا 13:3)
زمان آن رسیده که گناهان خود را کنار بگذاریم و بر طبق خواسته خدای خالق و منجی عزیزمان زندگی کنیم. زمان آن رسیده که از الفبای مسیحیت به جلو حرکت کنیم (عبرانیان 6:1). یک تصمصم جدی بگیریم و دیگر گناه را تکرار نکنیم . البته برای تحقق این چیز باید همزمان به خدا هم نزدیک شویم.
توبه ما نه تنها باعث عوض شدن زندگی ما و برخورداری از حیات جاودان می شود بلکه در آسمان هم فرشتگان و حتی خدا با تصمیم که ما امروز می توانیم بگیریم شاد می شوند! (لوقا 15:7)
عزیزانم شما برای خدا ارزشمندید ، شما بصورت خدا خلق شده اید (پیدایش 1:27) ، خون مسیح برای شما ریخته شده است . تصمیم جدی و توبه عمیق و واقعی شما می تواند خدا را خوشحال  سازد!
خدا در کلامش صریحا بارها می گوید که او می خواهد همه نجات یابند و هیچ کس به جهنم نرود . (اول تیموتائوس 2:4 - تیطوس 2:11 )
آیا می دانستید خدا جهنم را برای شیطان و فرشتگان شریر ساخته است و نمی خواهد حتی یک انسان هم به آنجا برود! (متی 25:41)
این میراث انسانها نیست که به جهنم بروند! سهم ما حیات جاودان و بهشت و مشارکت شیرین با خدای زنده ، خالق و قدرتمند است .
اگر می دانستیم که در قلب خدا  چه محبت عظیمی نسبت به تک تک ما وجود دارد و اگر می دانستیم  که او چقدر مهربان و نیکو است همین الان زانو میزدیم و با اشکها توبه عمیق و نجات بخش می کردیم .
خدا می خواهد ما را نجات دهد . خدا می خواهد ما را به بهشت ببرد. خدا می خواهد ما را شادی، امید ، پاکی ببخشد. آیا اینها را باور دارید ؟ ولی باور کنید که او نمی تواند بزور اینکارها را برای ما بکند . ما بدون توبه نمی توانیم هدیه نجات خدا را دریافت کنیم.
پیغام توبه پیغام انسانی نیست ، بلکه دعوتی از خود آسمان است از طرف خدا به ما . آیا امروز دعوت او را می پذیریم ؟ آیا می خواهیم بعد از این بر طبق انجیل زندگی کنیم؟
برای توبه واقعی باید بدانیم که
1-   گناهکار هستیم
2- به خدا احتیاج داریم
ما چون از نسل آدم هستیم در گناه زاده می شویم ولی همه ما با اراده خودمان هم در زندگیمان بارها گناه کرده ایم پس هیچ بهانه ای برای مجازات شدن خود نداریم اگر توبه نکنیم .
همه آنهایکه می گویند ما گناهکار نیستیم خدا را دروغگو می شمارند (اول یوحنا 1:10) و علتش خیلی ساده است چون نمی دانند "گناه چیست؟ "
ما باید بدانیم که کلام خدا است که مشخص می کند چه چیزی گناه است و چه چیزی گناه نیست .
هر آنچه که بر خلاف اراده و خواست خداست و هر چیزی که ما را از خدا دور می کند و یا به او نزدیک نمی کند گناه است.
گناه فقط چیزهای نیست که باید انجام ندهیم و انجام می دهیم. بلکه انجام ندادن تمام کارهای نیکو هم گناه است ! این را انجیل می گوید. (یعقوب 4:17)
یعنی اگر دعا نمی کنیم، گناهکاریم. اگر به مردم کمک نمی کنیم ، گناهکاریم . اگر به طور مرتب به کلیسا نمی آییم گناهکاریم . اگر انجیل را نمی خوانیم ،گناهکاریم .
گناه فقط قتل و زناکاری نیست اگر ما در قلبمان نیت انجام کار بدی را داشته باشیم گناه کرده ایم. کلام خدا می گوید هر آنچه از ایمان نیست گناه است (رومیان 14:23).
من به شما پیشنهاد می کنم برای اینکه انواع مختلف گناه را بشناسید و وضعیت خود را بهتر ببینید کلام خدا را مرتب هر روز با دقت مطالعه کنید.
من معتقدم که نمی تواند شخص عاقل و منطقی پیدا شود که بداند خدا وجود دارد و او نیکو و با محبت است و بهشت و جهنم حقیقت دارد ولی از خدا اطاعت نکند!
حال کلام خدا ، زندگی عوض شده میلیونها انسان ، هزاران خادم وقف شده و هزاران شهید ، جواب دعاها ، معجزات و شفاها و حتی علم و تاریخ و باستانشناسی همه از حقیقی بودن واقعیات این کتاب انجیل حکایت می کنند.
پس با خدای محبت و حقیقی بوسیله توبه آشتی کنیم.
مسیحیت یک تفاوت اساسی با همه ادیان دارد . همه ادیان انسان بسوی خدا می رود که متاسفانه نمی تواند برسد. ولی در مسیحیت خدا به نزد انسان می آید (مکاشفه 3:20) و فقط کافی است که ما هدیه نجات او را با توبه و ایمان بپذیریم و در قلبمان را بروی او بگشاییم.
خدا و گناه دو نقطه مقابل هم هستند اگر ما در گناه هستیم پس از خدا دور هستیم و کسی نمی تواند ادعا کند به خدا نزدیک هست درحالیکه در گناه است! پس از گناه توبه کنیم و به خدا نزدیک شویم.
اگرچه خدا همه و حتی بدترین گناهکاران را دوست دارد ولی از گناه متنفر است. بنابرین مواظب باشیم چون اگر توبه نکنیم مزد گناه مرگ و دوری ابدی از خدای قدوس است.

برای توبه 4 قدم باید برداریم:
1-   بپذیریم که گناهکاریم و گناه خود را نزد خدا و دیگران ( در صورت نیاز به خادمین خدا و کسانیکه به آنها گناه کرده ایم)اعتراف کنیم. اگر پولس که از بزرگترین خادمین مسیح بوده خود را بدترین گناهکار می داند (اول تیموتائوس 1:15) ، پس وای به حال ما .

2-   ایمان بیاوریم که مسیح خداوند بر طبق کلام خدا در روی صلیب برای گناه شخص من مصلوب شد و خون و فیض او قوت عظیم در بخشایش گناهان من دارد.
او وقتی روی صلیب گفت "تمام شد" (یوحنا 19:30) یعنی کار نجات ما را به اتمام رساند. پس ایمان داشته باشیم که خون او ما را از هر نا راستی پاک می سازد (اول یوحنا 1:7) و آن دستخطی که بر ضد ما است از بین می رود (کولسیان 2:14) .
به این فیض عظیم خدا ایمان آورید.

3-   تصمیم شخصی برای ترک گناه و پذیرش عیسی خداوند بگیریم.
آیا امروز می خواهید زندگیتان عوض شود ؟ این را در دعا به خدا بگویید.
معتادی می گفت من 50 بار توبه کرده ام ولی هنوز هم معتاد بود ! توبه بدون ترک گناه و بدون بازگشت از گناه واقعی و نجات بخش و مقبول خدا نیست.

4-   برای ماندن در خدا و رشد در او ، زندگی مسیحی را شامل خواندن کلام خدا و اطاعت از آن ، دعای روزانه و مشارکت با ایمانداران در کلیسا را شروع کنید.

Friday, November 2, 2018

?کتاب مقدس چگونه به دست ما رسید

?کتاب مقدس چگونه به دست ما رسید 
عهد عتیق 
عهد عتیق در طول یک دوره زمانی هزار ساله، تقریبا بین سالهای ۱۴۰۰ تا ۴۰۰ پیش از میلاد نگاشته شده است. پنج کتاب نخست عهد عتیق که گاهی کتابهای شریعت یا کتابهای موسی خوانده می‌شوند، عمدتا توسط موسی در حدود سال ۱۴۰۰ پیش از میلاد نگاشته شدند. آخرین کتاب عهد عتیق در سال ۴۰۰ پیش از میلاد توسط ملاکی نبی به نگارش درآمد. 
کتابهای عهد عتیق با دقت فراوان با دست کاتبان یهودی نسخه برداری شدند و بدینسان از نسلی به نسل بعد انتقال یافتند. هر بار که کاتبی نسخه‌ای جدید از کتابهای مقدسه را نسخه برداری می‌نمود، نسخه قدیمی را نابود می‌کرد. به همین دلیل، قدیمی ترین نسخه‌های عهد عتیق دیگر موجود نیستند. در واقع، قدیمی ترین نسخه کامل عهد عتیق در قرن دهم میلادی نسخه برداری شده است. 
با وجود این در سال ۱۹۴۷ در اسرائیل، یک پسر چوپان، طومارهایی چرمی را که بسیار قدمت داشتند، یافت. وی این طومارها را در غارهایی که در هشت کیلومتری جنوب شهر اریحا و در نزدیکی دریای مرده قرار داشتند، پیدا کرد. بنابراین، این طومارها به طومارهای دریای مرده معروف شدند. این طومارها شامل بخشهایی از عهد عتیق می‌شوند که تقریبا بخشهایی از هر کتاب را در بر می‌گیرد. طومارهای دریای مردده تقریبا بین قرون اول و دوم پیش از میلاد نسخه برداری شده‌اند. به استثنای تفاوتهای جزئی در املای برخی کلمات و تفاوت کوچک در نحوه جمله بندی، بقیه متون دقیقا همانند نسخه باقی مانده از قرن دهم میلادی است. این سخن بدین معنی است که کاتبان یهودی وظیفه خود را با دقت و توجه فراوان انجام می‌دادند. بنابراین، ما کاملا می‌توانیم مطمئن باشیم که نسخه‌های متاخر تر عهد عتیق (که کتاب مقدسهای امروزی ما بر اساس آنها ترجمه شده اند)، نسخه‌های کاملا دقیقی هستند که با نوشته‌های اصلی انبیا تفاوتی ندارند. این موضوع بسیار اهمیت دارد، زیرا همانگونه که کمی جلوتر خواهیم دید، نویسندگان اصلی کتابهای عهد عتیق به شکلی خاص، مستقیما از سوی خدا الهام یافتند تا آنچه را که خدا از آنها می‌خواسته است، به نگارش درآورند. بنابراین، ما می‌توانیم مطمئن باشیم که نسخه‌هایی که آنان به نگارش در آوردند، با امانت و دقت در طی قرون به دست ما رسیده است. 
اکثر متون عهد عتیق به زبان عبری نگاشته شده‌اند که زبان باستانی یهودیان است. با وجود این، در زمان مسیح، مردم عادی به زبان عبری سخن نمی‌گفتند، بلکه عمدتا کاهنان یهودی و استادان مذهبی از این زبان استفاده می‌کردند. در زمان مسیح زبان رایج در خاورمیانه زبان آرامی بود که خود مسیح نیز به این زبان تکلم می‌کرد. رابطه زبان آرامی با زبان عبری را می‌توان به رابطه زبان معاصر هندی و زبان سانسکریت تشبیه کرد. 
اما در زمان مسیح، زبان دیگری نیز رواج داشت که زبان یونانی بود. یونانی زبانی بود که در تمامی منطقه مدیترانه به آن تکلم می‌شد و اکثر افراد تحصیل کرده، آن را می‌دانستند. از آنجا که عده معدودی زبان عبری را می‌فهمیدند، در حدود سال ۲۰۰ پیش از میلاد، عهد عتیق به یونانی ترجمه شد. هنگامی که نویسندگان عهد جدید از متون عهد عتیق نقل قول می‌کردند، معمولا ترجمه یونانی را مورد استفاده قرار می‌دادند، نه متن اصلی عبری را. 
عهد عتیق شامل ۳۹ کتاب می‌شود که توسط نویسندگان مختلفی به نگارش در آمده است. برای بررسی محتوای این کتابها به مقاله عمومی: «خلاصه عهد عتیق» مراجعه کنید. 
عهد جدید 
نگارش عهد جدید بیست سال پس از مرگ مسیح آغاز شد. این کتابها به زبان یونانی نگاشته شدند. آخرین حکم مسیح به شاگردانش این بود که شاهدان او در تمام دنیا باشند (اعمال ۱: ۸). بنابراین، از روز پنطیکاست، شاگردان در مورد زندگی و تعالیم مسیح شروع به سخن گفتن کردند. در طول بیست سال پس از مرگ مسیح، شاگردان یا رسولان عمدتا به صورت شفاهی به دیگران تعلیم می‌دادند. اما هنگامی که رسولان پا به سنین کهولت گذاردند، این ضرورت احساس شد که برای اینکه تعلیمات ایشان به گونه‌ای دقیق به نسلهای آینده منتقل شود، لازم است که آنها به صورت نوشته در آیند. بنابراین، برخی از رسولان و اشخاص نزدیک به آنان، شروع به نوشتن روایت زندگی مسیح کردند. مرقس انجیل خود را از زبان پطرس رسول نگاشت (به مقدمه انجیل مرقس مراجعه کنید). متای رسول انجیل متی را نوشت. یوحنای رسول انجیل یوحنا را نگاشت و لوقا که از همراهان نزدیک پولس رسول بود، انجیل لوقا و کتاب اعمال رسولان را که تاریخ کلیسای اولیه است، به نگارش درآورد. 
رسولان علاوه بر نگاشتن روایت زندگی مسیح، تشخیص دادند که ضروری است توضیحات بیشتری در مورد علت آمدن مسیح به جهان ارائه دهند و همچنین برخی برداشتهای نادرست و تعالیم غلط را که در کلیساهای جدید رواج یافته بود، اصلاح کنند. بنابراین، به کلیساهای جدیدی که بنا کرده بودند، نامه‌هایی نوشتند. از مجموعه این نامه ها، سیزده نامه متعلق به پولس رسول است که اولین آنها رساله به غلاطیان می‌باشد که در حدود سال ۵۰ میلادی نوشته شده است (به مقدمه غلاطیان مراجعه کنید). برخی محققین معتقدند که رساله یعقوب، برادر عیسی، قدیمی ترین قسمت عهد جدید است (به مقدمه رساله یعقوب مراجعه کنید). 
در میان کتابهای عهد جدید، مکاشفه آخرین کتابی است که نوشته شد؛ این کتاب را یوحنای رسول بین سالهای ۹۰ تا ۹۵ میلادی به نگارش در آورد. بنابراین، نگارش کل عهد جدید، بین سالهای ۵۰ تا ۱۰۰ میلادی صورت گرفت. 
نسخه اصلی کتابهای عهد جدید بر روی نوعی کاغذ که از گیاهی به نام پاپیروس تهیه می‌شد، نوشته شد. کاغذ پاپیروس مانند کاغذهای امروزه پر دوام نبودند و عمرشان طولانی نبود. در نتیجه طومارهای پاپیروس که نویسندگان عهد جدید آثارشان را بر آنها نگاشتند، باقی نمانده اند؛ آنچه امروز در دست است، رونوشتهایی است که از روی آنها نسخه برداری شده‌اند. 
در سه قرن نخست پس از میلاد مسیح، کاتبان با دقت و مراقبت فراوان، متون عهد جدید را بر روی کاغذهای پاپیروس رونویسی می‌کردند. در اوایل قرن بیستم، برخی از این نسخه‌های پاپیروس در زیر شنهای صحرایی در مصر کشف شد. برخی از این نسخه‌ها نیز در داخل کوزه‌های سفالین قرار داشتند. قدمت قدیمی ترین نسخه از این نسخه ها، به سال ۱۳۵ میلادی باز می‌گردد که حاوی بخشهایی از انجیل یوحنا است. قدمت دیگر نسخه‌های قدیمی به سال ۲۰۰ میلادی باز می‌گردد و حاوی بخشهایی عمده از عهد جدید است. این طومارهای باستانی اکنون در موزه‌ها نگهداری می‌شوند. 
نوع دیگری از «کاغذ» که در زمان نگارش کتاب مقدس مورد استفاده بود، پوست حیوانات بود؛ این نوع کاغذ بیشتر از پوست خشک شده بزها و گوسفندان آماده می‌شد. پوست طبعا گرانتر از کاغذ پاپیروس بود؛ احتمال دارد برخی از کتابهای عهد جدید ابتدا بر پوست نگاشته شده باشند؛ اما اگر هم چنین باشد، اثری از آنها بر جای نمانده است. قدیمی ترین نسخه عهد جدید که تمام کتابهای آن را در بر می‌گیرد، بر روی پوست نوشته شده و مربوط به قرن چهارم می‌گردد. این نسخه قدیمی در اواسط قرن هجدهم و در دیری در نزدیکی کوه سینا، در مصر یافت شد. علاوه بر این نسخه قدیمی، ۲۷۰ نسخه دیگر از عهد جدید به زبان یونانی وجود دارند که بین سده‌های چهارم و نهم و بر پوست نوشته شده‌اند. 
از قرن نهم تا قرن پانزدهم، رونوشتهای متعدد دیگری از عهد جدید به زبان یونانی تهیه شده که امروزه ۲۷۰۰ نسخه از آنها در دسترس ما قرار دارد. در سال ۱۴۵۶ میلادی، دستگاه چاپ را شخصی آلمانی به نام یوهان گوتنبرگ اختراع نمود و نخستین کتابی که با این دستگاه منتشر کرد، کتاب مقدس بود. پس از آن، دیگر نیازی نبود کتابها را با دست نسخه برداری کنند؛ اکنون دیگر این امکان بوجود آمده بود که کتابها به فراوانی و به سرعت و به بهایی ارزان تکثیر شوند. حال این امکان بوجود آمده بود که ترجمه کتاب مقدس به زبانهای مختلف و در مقیاسی گسترده میان مردم توزیع شود. امروزه، کل کتاب مقدس یا بخشهایی از آن به بیش از ۱۲۰۰ زبان مختلف دنیا ترجمه شده است. در دنیا هیچ کتاب دیگری نیست که به این تعداد زبان ترجمه شده باشد یا تا این میزان خواننده داشته باشد. 
این صدها و هزاران نسخه قدیمی که تا کنون باقی مانده اند، ثابت می‌کنند که عهد جدید از متن اصلی یونانی آن، با دقت فراوان به دست ما رسیده است. گرچه می‌دانیم که برخی نسخه برداران به هنگام نسخه برداری، غفلتا مرتکب خطاهای کوچکی شده اند؛ اما امروزه، محققین با صرف زمانی طولانی و نیرویی شگرف، این نسخه‌ها را در کنار یکدیگر قرار می‌دهند و مقایسه می‌کنند تا بتوانند خطاهای نسخه برداری را در بعضی نسخ کشف کرده، به کمک نسخ قدیمی تر، شکل اولیه متن عهد جدید را بازسازی کنند. از نوشته‌های کهن، هیچ اثری را نمی‌توان یافت که تا این میزان رونوشتهای قدیم آن بر جای مانده باشد. به همین دلیل، می‌توانیم مطمئن باشیم که ترجمه‌های کتاب مقدس که امروزه در دسترس ما قرار دارند، ترجمه دقیق کلماتی هستند که خدا در ابتدا به نویسندگان اصلی کتاب مقدس الهام فرمود. 
دلیل دیگری که در خصوص دقت کتاب مقدس وجود دارد، این است که خدا فرموده است که او کلامش را برای همه نسلها نگاه خواهد داشت (زمور ۱۱۹: ۸۹، ۱۵۲، ۱۶۰). ما می‌توانیم اطمینان کامل داشته باشیم که خدا اجازه نخواهد داد که بخش مهمی از کلام او مفقود شود یا تغییر کند. 
کتابهای کانُنی عهد جدید 
از همان ابتدای تاریخ کلیسا، در این خصوص که کدام نوشته‌ها باید جزو کتابهای کاننی عهد جدید قرار گیرند، توافق نظر وجود داشته است. در سال ۲۰۰ میلادی، عهد جدید تقریبا شامل همان کتابهایی بود که امروزه در کتاب مقدس وجود دارند. با وجود این، در مورد چند کتاب اختلاف نظر وجود داشت؛ این اختلاف نظرها تا قرن چهارم میلادی ادامه یافت. برخی از آبای کلیسا تردید داشتند که آیا کتابهای عبرانیان، یعقوب، دوم پطرس، دوم و سوم یوحنا، یهودا و مکاشفه باید جزو کتابهای کاننی عهد جدید بشمار بیایند یا نه. علاوه بر این، نوشته‌های دیگری نیز وجود داشت که به دست رهبران مسیحی در اواخر قرن اول نگاشته شده بود؛ برخی از آبای کلیسا بر این عقیده بودند که این نوشته‌ها نیز باید جزو کتابهای کاننی محسوب شوند؛ برخی دیگر با این نظر مخالف بودند. اما در پایان قرن چهارم میلادی، تمامی این اختلاف نظرها پایان یافت و تمامی کلیساها در سطح جهان عهد جدیدی را که اکنون در اختیار ما است، رسما به عنوان کتابهای مقدس و کاننی پذیرفتند. از آزمان به بعد، اختلاف نظری در مورد هیچ یک از کتابهای عهد جدید وجود نداشته است. 
تصمیم گیری در مورد این که کدام یک از کتابها باید جزو کانن عهد جدید باشند، بر اساس چهار عامل انجام شد. نخست اینکه هر کتاب باید توسط یکی از رسولان یا اشخاص نزدیک به آنها نگاشته شده باشد. دوم آنکه محتوای آن کتاب باید از سطح والای روحانی برخوردار بوده و با تعلیم عهد عتیق و رسولان تطابق داشته باشد. سوم، آن کتاب باید از سوی اکثریت قاطع کلیساها پذیرفته شده باشد. و چهارم، آن کتاب باید به روشنی توسط خدا الهام شده باشد. در خصوص اینکه کدام کتاب باید جزو کانن عهد جدید باشد، کلیسای اولیه تحت هدایت روح‌القدس قرار داشت. در این امر، سلیقه شخصی دخیل نبود؛ عمل روح‌القدس بود که آبای کلیسا را هدایت می‌کرد. 
چرا کتاب مقدس با سایر کتابها متفاوت است؟ 
علت تفاوت کتاب مقدس با دیگر کتابها این است که نویسندگان آن، به شکلی خاص از خود خدا الهام یافتند. روح مقدس خدا نویسندگان کتاب مقدس را هدایت کرد تا آنچه را که خواست خدا بود بنویسند (به دوم تیموتائوس ۳: ۱۶؛ دوم پطرس ۱: ۲۱ و تفسیر آنها مراجعه کنید). کتاب مقدس سخنان انسانها نیست، بلکه کلام خود خدا است. 
اما خدا برای نگارش کلام خود از انسانها استفاه کرد. او کلمات کتاب مقدس را یک به یک بر انبیا دیکته نکرد؛ او کلام خود را با در نظر گرفتن شخصیت و توانایی‌های هر نبی و اکثرا در قالب مفاهیم فرهنگی و تاریخی، و در چهار چوب لغاتی که برای آن نبی آشنا بود، بر او الهام فرمود. همان گونه که عیسی ذاتی الهی بود که انسان شد، کتاب مقدس نیز کلام خدا است که به گونه‌ای قابل درک برای بشر و در قالب عناصر فرهنگی خاص انسانها عطا شده است تا انسانها بتوانند آن را به دور از ابهام درک و اطاعت کنند. کتاب مقدس توسط انسانهایی نوشته شده که به شکلی خاص با فکر خدا آشنایی داشتند. خدا فکر خویش را بر آنان آشکار ساخت و ایشان آن را به رشته تحریر در آوردند. این مطلب درست است که دیگر نویسندگان مسیحی نیز به مفهومی کلی از روح‌القدس الهام می‌یابند و کتابهایی را می‌نویسند که خدا را خشنود می‌سازد؛ اما آنان به همان معنی یی که نویسندگان کتاب مقدس از ذهن خدا شناخت داشتند و تحت الهام بودند، از ذهن خدا شناخت ندارند. به همین دلیل است که کتاب مقدس با سایر کتابها متفاوت است و تنها کلام مکشوف شده خدا می‌باشد. 
از آنجا که کتاب مقدس کلام خدا است، پس حقیقت کامل است. کتاب مقدس عاری از خطا است. گاهی بعضی تصور کرده‌اند که در کتاب مقدس خطایی یافته اند؛ اما بعدها دریافته‌اند که خودشان در خطا بوده‌اند و نه کتاب مقدس. بارها و بارها کشفیات تاریخی و باستان شناختی درستی نوشته‌های کتاب مقدس را تصدیق کرده‌اند. کتاب مقدس چه از لحاظ تاریخی و چه از لحاظ علمی، از هر جهت صحت دارد. 
با وجود این، کافی نیست که ما کتاب مقدس را به همان شکلی بخوانیم که کتابی تاریخی یا علمی را مطالعه می‌کنیم. کافی نیست که کتاب مقدس را صرفا با ذهن خود بخوانیم. باید کتاب مقدس را با روح خود بخوانیم، در غیر این صورت حقایق روحانی عمیق آن را درک نخواهیم کرد. هنگامی که کتاب مقدس را می‌خوانیم، باید خود را فروتن سازیم و فکر خود را بگشاییم تا حقایق الهی را دریابیم. ما باید برای دریافت درک روحانی دعا کنیم. وقتی این کار را با ایمان انجام می‌دهیم، مطالب کتاب مقدس برایمان زنده می‌شود و زندگی ما را تغییر می‌دهد. 
این روح‌القدس است که کتاب مقدس را در قلب ایماندار «زنده» می‌گرداند و آن را به کلامی پر قدرت تبدیل می‌سازد (دوم قرنتیان ۳: ۶). کسانی که روح‌القدس در درونشان زندگی می‌کند، بر اساس تجربه می‌دانند که کتاب مقدس کلام حقیقی و زنده خدا است. این اشخاص بر اساس کتاب مقدس می‌توانند خدا و مسیح را بشناسند. آنان همچنین بر اساس کتاب مقدس می‌دانند که خدا برای بشر چه کاری انجام داده است. عهد عتیق گزارش عمل خدا برای حل مشکل نا اطاعتی و گناه انسان است. 
عهد عتیق به روشنی نشان می‌دهد که انسانها گناهکارند و احتیاج به نجات دهنده دارند. عهد جدید خدایی را مکشوف می‌سازد که آنقدر انسانها را دوست دارد که به شباهت یک انسان، یعنی عیسی مسیح، به زمین می‌آید تا از طریق رنج و مرگ خود، انسانها را از گناهانشان نجات دهد و حیات ابدی بدیشان ببخشد. 
امید ما این است که با مطالعه این کتاب تفسیر، به خدا اجازه دهید که توسط کتاب مقدس با شما سخن گوید. درک کتاب مقدس کافی نیست؛ باید با آن زندگی کنیم.