Monday, April 1, 2013

پیدایش خانواده مسیحی



پیدایش خانواده
در مزمور 128 خداوند برکتش را برای خانواده ای که او را گرامی میدارد،
اینطور بیان می کند. "خوشا بحال هر که از خداوند میترسد و بر طریقهای او سالک
می باشد. عمل دستهای خود را خواهی خورد (برکت مالی خواهی داشت.).
خوشابحال تو و سعادت با تو خواهد بود. زن تو مثل مو بارور به اطراف خانه تو
خواهد بود (همیشه با تو می ماند.) و پسرانت مثل نهالهای زیتون گرداگرد سفره تو
(خانواده ات از هم پاشیده نمیشود.). اینک همچنین مبارک خواهد بود کسیکه از
خداوند میترسد. پسران پسرانت را خواهی دید (عمر طولانی میکنی.)"
خدا خانواده را بعنوان یک واحد جامعه و یا مانند یک سلول از بدن جامعه
قرار داد تا از تجمع این سلولها، جامعه ای سالم و قوی ایجاد شود. در ابتداء خدا
جهان را آفرید و خدا دید که نیکوست. او همه چیز را نیکو آفرید و با خلقت آدم و
حوا، همه چیز بسیار نیکو شد. 10 "خدا آدم را بصورت خود آفرید. او را بصورت خدا
آفرید. ایشانرا نر و ماده آفرید." 11 آدم و حوا در یک بدن بودند. بدنی که خدا
برای آنها از گِل ساخت. 12 "خداوند خدا خوابی گران بر آدم مستولی گردانید تا
10 ( (کتاب پیدایش باب 1 آ یه 31
11 ( (کتاب پیدایش باب 1 آیه 27
12 ( (کتاب پیدایش باب 2 آیه 7

بخفت و یکی از دنده هایش را گرفت و گوشت در جایش پر کرد و خداوند خدا آن
دنده را که از آدم گرفته بود زنی بنا کرد و ویرا بنزد آدم آورد." 13
در باب اول کتاب پیدایش، آدم و حوا بعنوان یک موجود روحانی معرفی
میشوند که بواسطه روح از حیوانات متمایز هستند، و اینکه خدا چطور ماهیت
روحانی ایشان را آفرید. در باب دوم، این خلقت را در قالبی جسمانی قرارداد یعنی
قالبی ساخته شده از خاک زمین. و در آ خر باب چطور جسم حوا را از دنده آدم
آفرید و با گرفتن آن دنده، نر و ماده را از هم جدا کرد. آنگاه هر کدام موجودی
منحصر بفرد ولی مکمل یکدیگر شدند. خدا حوا را دوست و همکاری برای آدم
ساخت. نزدیکترین دوستی که خدا برایش مقرر کرد. یعنی دوستی از گوشت و
استخوانش. به این دلیل خدا می فرماید: "مرد پدر و مادر خود را ترک کرده با زن
خویش خواهد پیوست و آنها یک تن خواهند بود." 14 خدا در این رابطه مرد را
رهبر و مسئول قرار داد و شرط یک تن شدن آنها را در تمرکز مرد بر زن خویش
گذاشت. از آنجایی که در ابتداء همه چیز بسیار نیکو بود، آدم و زنش هر دو برهنه
بودند و خجلت نداشتند. 15 آدم و حوا یک تن محسوب میشدند، بطوریکه وقتی حوا
از شیطان فریب خورد، اتفاقی نیفتاد تا آدم هم از آن میوه خورد. آنوقت چشمان هر
دو باز شد و فهمیدند که عریانند. 16
زن و مرد مثل هم فکر نمی کنند و احساسات و عواطف آنها تا حد زیادی
متفاوت می باشد. ولی آنها مکمل همدیگر هستند و وقتی یک زن و یک مرد با هم
13 ( (کتاب پیدایش باب 2 آیه 21
14 ( (کتاب پیدایش باب 2 آیه 24
15 ( (کتاب پیدایش باب 2 آیه 25
16 ( (کتاب پیدایش باب 3 آیه 7

پیوند زناشویی می بندند یکتن محسوب می شوند و همدیگر را کامل می کنند. خدا
اراده کرد که این اتحاد و پیوند روحانی و جسمانی را بین یک زن و یک مرد قرار
دهد نه بین دو مرد، نه بین دو زن، نه بین یک مرد و بیش از یک زن و نه بین یک
زن و بیش از یک مرد. حکیم ترین مرد تاریخ از نسل آدم، یعنی سلیمان میگوید:
"هر که زوجه ای یابد چیز نیکو یافته است و رضامندی خدا را تحصیل کرده است."
17 اگر امروزه به اسم تساوی حقوق، مرد با مرد ازدواج می کند و زن با زن، به این
دلیل نیست که در عصر آزادی عقیده زندگی میکنیم، بلکه از نظر خدا در عصر
شهوات دل بسر می بریم. "زیرا هر چند خدا را شناختند ولی او را چون خدا تمجید
و شکر نکردند. از این سبب خدا ایشانرا بهوسهای خباثت تسلیم نمود بنوعیکه
زنانشان نیز عمل طبیعی را به آنچه خلاف طبیعت است تبدیل نمودند و همچنین
مردان هم استعمال طبیعی زنانرا ترک کرده از شهوات خود با یکدیگر سوختند." 18
بله، زن و مرد با هم از جهات بسیاری فرق دارند و خدا هر یک را به منظوری
و برای مسئولیتی آفریده است. خدا مرد را بعنوان سر تعیین کرد ولی او را خود
مختار نیافرید بلکه مسیح را سر و هادی او قرار داد تا مرد بتواند نقش سر بودن
خود را با اطاعت از مسیح بطور صحیح انجام دهد. پولس رسول میگوید: می خواهم
شما بدانید که سر هر مرد مسیح است و سر زن مرد و سر مسیح خدا. 19 همانطور
که مسیح مرد را مجبور به کاری نمی کند، مرد هم نباید زن را مجبور کند، بلکه
17 ( (کتاب امثال سلیمان باب 18 آیه 22
18 (27 -26 ، (کتاب رومیان باب 1 آیه 21
19 ( (کتاب اول قرنتیان باب 11 آیه 3

خانواده مسیحی


عزیزان، زمانی که ما در آن زندگی میکنیم زمانی است بی ثبات، سریع و
پر از وقایع غیر منتظره. 1 زمانی سخت با مردمانی خودپرست، طماع، لاف زن،
متکبر، بدگو، نامطیع والدین، ناسپاس و ناپاک، بی الفت، کینه دل، غیبت گو و
ناپرهیز، بی مروت و متنفر از نیکویی، خیانت کار، تند مزاج و مغرور که عشرت
را بیشتر از خدا دوست میدارند. که صورت دینداری دارند لیکن قوت آن را
انکار می کنند. 2 زمانی است که بجهۀ افزونی گناه، محبت بسیاری سرد شده و
بطرق مختلف همدیگر را تسلیم می کنند. 3 زمانی است پر از طوفانها، زلزله ها،
قحطیها، وباها، و علامات آسمانی. زمانی که قومی با قومی و مملکتی با مملکتی
مقاومت میکند. 4 زمانی است که اگر سکان کشتی زندگی ما محکم نباشد، دیر یا
زود این کشتی غرق یا شکسته می شود.
روی سخنم به کسانی است که هنوز شعله ای از محبت قلبشان را گرم
نگهداشته و حقیقت را تشخیص می دهند. کسانی که آماده اند تا کشتی خود را
به سکان قوی مجهز کنند و امید به ساحل امن و پایدار دارند.جایی که در آن
 سرور و آسایش دائمی و حقیقی است. 5 روی سخنم به کسانی است که خانه بر
بنیاد سنگی بنا می کنند تا آماده برای سیل و طوفان باشند 6 و امید به خانه و
خانواده دارند. جایی که همه چیز از آنجا شروع می شود، شکل میگیرد و
سرنوشت ساز می شود. جایی که آرامش و شادی را در آنجا می توان یافت.
 در ابتدا خدا آسمانها و زمین را آفرید و آنچه از جامد و غیر جامد، جاندار
و بی جان از انواع مختلف خلق کرد، همه را در اختیار و زیر حکم آدم گذاشت.
او از همان ابتداء، اولین واحد اجتماع یعنی خانواده را با خلقت حوا و پیوند بین
آدم و حوا مقرر فرمود. 7 خدا یعنی منشا و مبدا حیات، خانواده ای روحانی تاسیس
کرد زیرا او انسان را بصورت خود یعنی موجودی روحانی آفرید.
 8 خلقت خدا بر
اساس قوانینی صورت گرفت که همچنان استوار و پایدارند. این قوانین در کلام
خدا (کتاب مقدس) از ابتدا تا به انتها بطرق مختلف بیان شده اند. جایی از کتاب
مقدس نیست که از خانواده و اهمیت آن صحبت نکرده باشد.
غرض از نوشتن این خلاصه، تاکید بر این قوانین بعنوان سکان کشتی و
سنگ بنای خانه و خانواده است. امید من بر این است که این جزوه باعث تفکر
عزیزان به کلام خدا شود و این تفکر به عمل در جهت نقشه نیکوی خدا تبدیل
شده و به رسیدن به بندر مراد بیانجامد.
 ( (کتاب دانیال باب 12 آیه 4
2 (5- (کتاب دوم تیموتاووس باب 3 آیات 1
3 (13- 13 ، باب 10 آیه 21 ، انجیل مرقس باب 13 آیات 7 - (انجیل متی باب 24 آیات 6
4 (12- (انجیل لوقا باب 21 آیات 10

بنی آدم

We are all children of GOD - Poetry from famous Persian Poet Sa'adi
All human beings are in truth akin;  All in creation share one origin.
When fate allots a member pangs and pains,  No ease for other members then remains.
If, unperturbed, another's grief canst scan,  Thou are not worthy of the name of man.

عید رستاخیز



Jesus Resurected From Death, Death did not have a hold on Jesus, He has raisen!

Look at the tomb - Its empty, Jesus has raisen!

Death did not have a hold on Jesus, He has raisen!
Look at the tomb - Its empty, Jesus has raisen!
For God so loved the world that he gave his one and only
Son, that whoever believes in him shall not perish but have eternal life. Gospel of John 3:16
  l

In fact Jesus raised from among the Dead!In fact Jesus raised from among the Dead!


Gospel of John - Jesus' Resurrection
Gospel of John - Jesus' Resurrection
شگفتی رستاخیز
جالب است که گرچه عیسای مسیح در هر چهار انجیل به واقعۀ رستاخیز خود اشاره کرده بود، اما گویی هیچ کس انتظار آن را نداشت. همگان بر این باور بودند که تنها با مرگ او سر و کار دارند، اما ناگهان خود را در برابر عیسای زنده یافتند و غافلگیر شدند. آری، زمانی غافلگیر می‌شویم که امری خلاف انتظار روی دهد. زمانی غافلگیر می‌شویم که پیش‌فرض‌ها، حیطۀ آگاهی، توانایی و قدرت کنترل ما نمی‌تواند پاسخگوی "امر تازه" باشد. گویی در فضای شگفتی و غافلگیری هیچ کارشناس و استادی وجود ندارد و همه تازه‌کار و ناشی هستیم. غافلگیری چنان ما را در می‌نوردد که صرفاً با بهت و حیرت نظاره‌گر امر تازه‌ای هستیم که زبان ما قادر به توصیف آن نیست و اگر هم کلامی از دهان‌مان خارج شود، تنها در ستایش این امر حیرت‌انگیز است. در ذات هرآنچه غافلگیر‌کننده است رازی وجود دارد و در رویارویی با یک راز نباید به‌دروغ وانمود کنیم که زیاد می‌دانیم و آن را شناخته‌ایم. عیسای مسیح می‌گوید، کار خدا را باید مثل بچه‌های کوچک دید و پذیرفت (مرقس ۱۰:‏۱۵). عزیزان، ما در جهانی بسر می‌بریم که بر ضد "رمز و راز" قیام کرده است. جهان ما می‌کوشد هر نوع عنصر غافلگیری را با توجیهات منطقی از خود بزداید. برای هر واقعه‌ای باید توضیح و توجیه منطقی و علمی وجود داشته باشد! به‌همین خاطر است که جهان با این نگرش راز‌ستیزانه‌ای که در پیش گرفته، به‌شدت در حال تهی شدن از رازباوری است. شگفتی و حیرت دیگر ما را غافلگیر نمی‌کند. اما برای خدا، امر خلاف انتظار مجالی است تا از این طریق باز به سراغ‌مان آمده، غافلگیرمان کند. رستاخیز عیسی، خدایی را به‌تصویر می‌کشد که عاشق شگفتی و شیفتۀ خلق بهت و حیرت است. او ما را چنان ملاقات خواهد کرد که باز می‌فهمیم چقدر کوچکیم تا دگر بار حمد و حیرت سراسر وجودمان را تسخیر کند.


تعميد روح القدس

تعميد روح القدس يک تجربه مافوق الطبيعه است که هر ايمانداری برای اينکه بتواند شاهد مسيح باشد می بايد تجربه کند وبه اين خاطر در خيلی مواقع با خود نشانه های غير طبيعی به همراه دارد .تعميد روح القدس ما را به بدن مسيح پيوند می زند .کلام خدا در اين باره می گويد :+ زيرا که جميع به يک روح در يک بدن تعميد يافتيم ...;(اول قرنتيان 12 : 13)

Where the Holy Spirit Rules, There is Freedom from Human laws and religious Rules and Regulations, There is
Freedom and There is Joy - 2 Corinthians 3:17Where the Spirit of the Lord is, there is freedom
Persian Poetry about Holy Spirit - Jesus promised his disciples the coming of Holy SpiritPersian Poetry about Holy Spirit - Jesus promised his disciples the coming of Holy SpiritPersian Poetry about Holy Spirit - Jesus promised his disciples the coming of Holy Spirit
Gospel of John - Chapter 14 

شگفتی رستاخیز



چند وقت پیش به این موضوع فکر می‌کردم که چه عامل یا عواملی حس شگفتی، بهت و غافلگیری را به‌شکلی مثبت در انسان به‌وجود می‌آورد؟ چرا با دیدن برخی مناظر، شنیدن برخی وقایع و یا دیدن برخی اشخاص به یک‌باره به شگفت می‌آییم؟ عناصر تشکیل‌دهندۀ حیرت و شگفتی چیستند؟ نیز به این موضوع فکر می‌کردم که این عناصر چه درسی برای ما دارند و چگونه به احیای روحانی ما کمک می‌کنند؟ واقعۀ رستاخیز مسیح، گرچه در ذات خود سرشار از شگفتی است، اما همچون سایر شگفتی‌های خلقت دربردارندۀ چنین عناصری است. حال بیایید این عناصر را یک به یک برشمرده، قدری در آن‌ها تأمل کنیم و ببینیم چه برکتی برای ما دارند.

۱- عنصر غافلگیری

جالب است که گرچه عیسای مسیح در هر چهار انجیل به واقعۀ رستاخیز خود اشاره کرده بود، اما گویی هیچ کس انتظار آن را نداشت. همگان بر این باور بودند که تنها با مرگ او سر و کار دارند، اما ناگهان خود را در برابر عیسای زنده یافتند و غافلگیر شدند. آری، زمانی غافلگیر می‌شویم که امری خلاف انتظار روی دهد. زمانی غافلگیر می‌شویم که پیش‌فرض‌ها، حیطۀ آگاهی، توانایی و قدرت کنترل ما نمی‌تواند پاسخگوی "امر تازه" باشد. گویی در فضای شگفتی و غافلگیری هیچ کارشناس و استادی وجود ندارد و همه تازه‌کار و ناشی هستیم. غافلگیری چنان ما را در می‌نوردد که صرفاً با بهت و حیرت نظاره‌گر امر تازه‌ای هستیم که زبان ما قادر به توصیف آن نیست و اگر هم کلامی از دهان‌مان خارج شود، تنها در ستایش این امر حیرت‌انگیز است. در ذات هرآنچه غافلگیر‌کننده است رازی وجود دارد و در رویارویی با یک راز نباید به‌دروغ وانمود کنیم که زیاد می‌دانیم و آن را شناخته‌ایم. عیسای مسیح می‌گوید، کار خدا را باید مثل بچه‌های کوچک دید و پذیرفت (مرقس ۱۰:‏۱۵). عزیزان، ما در جهانی بسر می‌بریم که بر ضد "رمز و راز" قیام کرده است. جهان ما می‌کوشد هر نوع عنصر غافلگیری را با توجیهات منطقی از خود بزداید. برای هر واقعه‌ای باید توضیح و توجیه منطقی و علمی وجود داشته باشد! به‌همین خاطر است که جهان با این نگرش راز‌ستیزانه‌ای که در پیش گرفته، به‌شدت در حال تهی شدن از رازباوری است. شگفتی و حیرت دیگر ما را غافلگیر نمی‌کند. اما برای خدا، امر خلاف انتظار مجالی است تا از این طریق باز به سراغ‌مان آمده، غافلگیرمان کند. رستاخیز عیسی، خدایی را به‌تصویر می‌کشد که عاشق شگفتی و شیفتۀ خلق بهت و حیرت است. او ما را چنان ملاقات خواهد کرد که باز می‌فهمیم چقدر کوچکیم تا دگر بار حمد و حیرت سراسر وجودمان را تسخیر کند.

۲- وجود اشخاص عادی

یکی دیگر از عناصر شگفتی، شخصی است که این شگفتی برای او رخ می‌دهد. گاه فکر می‌کنیم که چون در جهان همیشه صحبت از اشخاص مهم و صاحب‌منصب و به‌اصطلاح "نخبه" است، پس لابد شگفتی نیز بیشتر برای چنین کسانی روی می‌دهد. اما رستاخیز عیسی در این مورد نیز نمایانگر ارزشی خلاف ارزش‌های رایج در‌ جهان است. شاهدانِ واقعه حیرت‌انگیزِ رستاخیز نه افرادی سرشناس و والامقام، بلکه افرادی بسیار عادی و حتی سؤال‌برانگیزند. کسانی که شگفتی قیام را به‌چشم خود دیدند یکی مریم مجدلیه بود که هفت روح ناپاک از او خارج شده بود، و همچنین زنان دیگری که در جامعه مردسالارانه آن روزگار هیچ به‌حساب می‌آمدند.
دوست عزیز، شاید شما هم خود را فردی کوچک و بی‌اهمیت قلمداد می‌کنید؛ شاید فکر می‌کنید افراد بسیار مهم‌تر و بهتر از شما وجود دارند که شایستۀ دیدن اعمال شگفت‌انگیز خدا هستند. ولی خبر خوش برای شما این است که عادی بودن‌، در حاشیه بودن و حتی زیر سؤال بودن از لحاظ اجتماعی، خود دستمایۀ خلق شگفتی است. شگفتی بدون شما ماهیت خود را از دست می‌دهد. عیسی مسیح نخست خود را بر زنان، آن هم زنانی چون مریم مجدلیه، آشکار کرد.

۳- آرام و بی‌سر و صدا بودن واقعه

چقدر عجیب است که می‌بینیم بزرگ‌ترین واقعه تاریخ در غیاب به اصطلاح رسانه‌های گروهی، و بدون تبلیغ و تماشا‌گر اتفاق می‌‌افتد. البته احساس و هیجان در آن موج می‌زند (دویدن، بهت، شادی) ولی واقعه‌ای نیست که بتوان آن را پرطمطراق و پرهیاهو خواند. درست است که در انجیل متی به وقوع زلزله‌ای در ارتباط با قیام مسیح اشاره شده است، ولی متأثران این واقعه تنها چند سرباز رومی بودند که آن‌ها نیز از هوش رفتند. آری، شگفتی در ذات خود نیاز به سادگی و سکوت دارد. به‌محض آنکه وسوسه زرق و برق، هیاهو و جلال و جبروتِ این دنیا بر آن سایه افکند، رنگ می‌بازد. دوست عزیز شاید وقتی به زندگی خود نگاه می‌کنید، اثر پرزرق و برقی از حضور و عمل خدا نمی‌بینید. شاید تصور می‌کنید خدا تنها در برابر نورافکن‌ها و دوربین‌های مجهز تلویزیونی است که حضور پیدا می‌‌کند. شاید وقتی به زندگی آرام و بی‌سر و صدای خود می‌‌نگرید آن را تهی از خدا می‌بینید. اما خبر خوش این است که شگفتی، آرام و بی‌سر و صدا رخ می‌دهد. رستاخیز عیسی لحظات آرام و طبیعی زندگی ما را شگفت‌انگیز می‌گرداند، چرا که خدا براستی در چنین لحظاتی حضور دارد و فعال‌‌تر است.

۴- ترس

ترس واکنش طبیعی ملاقات با عیسای قیام‌کرده است (متی ۲۸:‏۴، ۵ و۱۰؛ مرقس ۱۶:‏۸؛ لوقا ۲۴:‏۵). ما زمانی دچار ترس می‌شویم که نمی‌دانیم چه کنیم؟ وقتی کنترل خود را بر وقایع از دست می‌دهیم، وقتی نوعی از هم‌گسیختگی و گیجی به‌ما دست می‌دهد، وحشت می‌کنیم. اما پادزهر ترس در زندگی، ترس از خدا است. ترس از خدا سبب می‌شود از ترس‌های دیگر آزاد شویم. به یک معنا می‌توان گفت که ترس خدا یعنی باور داشتنِ حضوری دیگر، باور حضوری ماورایی و حقیقی، حضوری بزرگ‌تر از ما، حضوری بزرگ‌تر و فراتر از تمام‌ باورهای ما. دوست عزیز، این حضور را باور کن و آن را به مدد ایمان تجربه نما.
آری، بدون حس شگفتی زندگی ما صرفاً تبدیل به محصولی خودساخته می‌گردد. محصولی که شاید حتی در آن اخلاقیات و پرهیزکاری نیز وجود داشته باشد. اما همۀ آن‌ها در نهایت دستاوردی انسانی است که گرچه تحسین مردم را برمی‌انگیزد، اما عاری از هیجان شگفتی و نیروی حیات است. رستاخیز عیسی سرچشمۀ تمام شگفتی‌هاست. بدون آن گویی زندگی، حتی زندگی روحانی، صرفاً آرایشی است عاری از محتوا. باشد که برکات رستاخیز عیسی، حیات را در ما به مدد روح خدا فزونی بخشد.

ظهور ۲۰ امام زمان قلابی در یک ماه در مملکت امام زمان


.
در آستانه عید نوروز، بیش از ۲۰ تن در مسجد جمکران، مدعی شده‌‌اند که امام دوازدهم شیعیان، مهدی هستند. مدعیان "امام زمان" بودن همگی دستگیر شده و اکنون زندانیند.آیا رواج مدعیان ظهور در کشوری که دولتش خود را دولت امام زمان می‌داند، عجیب و دور از انتظار است؟
 به نقل از خبرگزاری های داخلی ، این افراد مدعی برخی از آنها در زندان هم همچنان بر "مهدی موعود" بودن اصرار می‌کنند. تعدادی هم اعتراف کرده که با عناصر ضد دین خارج از کشور رابطه دارند ! و بعضی هم سابقه زندان با جرایم مختلف را در کارنامه دارند و به قصد کلاهبرداری وشیادی "ظهور" کرده بودند.
به گزارش سایت روز، خبر ظهور و دستگیری بیش از ۲۰ امام زمان در یک ماه را پایگاه خبری و تحلیلی قم فردا به نقل از یک منبع آگاه منتشر کرده و توضیح داده است: "برخی از افراد منحرف قصد داشتند در آستانه عید نوروز وبا استفاده از شلوغی مسجد جمکران قم به مهدویت و امام عصر توهین کنند که خوشبختانه نتوانستند هیچ اقدامی انجام دهند. برخی از این امام زمان های قلابی دستگیر شده که تیمی هایی را در سطح مسجد مقدس جمکران قم داشته اند با ایجاد شبهه در رابطه با مهدویت قصد تخریب مهدی موعود را داشته و می خواستند به امام زمان توهین کنندکه خوشبختانه با هوشیاری به موقع سربازان گمنام امام زمان در مسجد مقدس جمکران و در محوطه حیات مسجد در حین جو سازی و طرح ادعاهای واهی دستگیر شده‌اند."
این وبسایت همچنین گزارش داده که "اخیرن در شهرهای مختلف کشور افراد منحرفی که بعضی از آنها سابقه رمالی در پرونده ی خود دارند به دروغ ادعای مرتبط بودن با امام زمان را می‌کنند و با سوء استفاده از احساسات مردم سعی می‌کنند آنها را منحرف کرده و اهداف شوم خود را القا کنند."
پیش از این هم و در تابستان سال گذشته یک "کار‌شناس فرقه‌های نوظهور" حوزه علمیه اعلام کرده بود "بیش از سه هزار مدعی دروغین امام زمان در زندان‌ها هستند."
دولت امام زمان و ادعاهای احمدی‌نژاد
آن گونه که وبسایت قم فردا نوشته، شلوغی عید باعث شده تا مدعیان ظهور فضا را برای عرضه خود مساعد ببینند. اما نه فقط در مسجد جمکران، بلکه در فضای سیاسی کشور هم چند صباحی است اشاره به امام زمان اوج گرفته. در آخرین نمونه، محمود احمدی‌نژاد خطاب به ۶ سفیر دولت جمهوری اسلامی گفت که شما باید حود را "سفیر امام عصر" بدانید.
شعار زنده باد بهار هم که از سوی رییس دولت و اسفندیار رحیم مشایی به طور مکرر عنوان می‌شود آن طور که خود ادعا کرده‌اند اشاره به امام زمان دارد. شعاری که انتقادات بسیاری را از سوی اصولگرایان برانگیخته است. اما گویا احمدی‌نژاد خود را آن قدر نزدیک و مطلع از مباحث مربوط به امام زمان می‌داند که حتی وعده بازگشت هوگو چاوز را به همراه مسیح و امام زمان می‌دهد و به انتقادات حوزه علمیه هم بی‌اعتناست. او از همان سال ۸۴ از زبان هوادارانش شنیده بود که دولتش "دولت امام زمان" است.
علنی شدن نخستین ادعای کمک به دولت و رییس‌جمهور از سوی "امام زمان" به اردیبهشت ماه ۱۳۸۷ برمی‌گردد و پخش فیلم سخنرانی محمود احمدی‌نژاد از تلویزیون جمهوری اسلامی. او در جمع روحانیان مشهد گفته بود: "ما در این دوسال و نیم، البته در تمام دوران انقلاب، در همه عالم هستی جاری است، به شما عرض کنم ما دست این مدیریت الهی را هر روز می بینیم. خدا خودش شاهد است که ما می بینیم. اغراق نمی گویم. ندیده را خدمتتان عرض نمی کنم."
او همچنین با اشاره به سخنرانی جنجالی‌اش در دانشگاه کلمبیای نیویورک روایت کرده بود: "یک لحظه بعد یاد امام عصر افتادم. گفتم: ای عزیز، من مطمئن هستم که این صحنه را به نفع اسلام جمع و جور می کنی و مدیریت خواهی کرد. می دانم جمع خواهی کرد."
محمود احمدی‌نژاد البته ادعاهایی مشابه هاله نور را هم مطرح کرده است اما این صریح ترین ادعای مربوط به و مرتبط با امام آخر شیعیان است. او چند سال بعد بار دیگر در توجیه طرح هدفمندی یارانه‌ها، پول‌های واریز شده به حساب مردم را پول امام زمان توصیف کرد: "این پول ویژه است این پول امام زمان است پول با برکت است. پولی است که زمینه رشد جامعه است. مواظب باشیم این پول خراب نشود."
از همان اولین ادعای مدیریت امام زمانی و دولت امام زمان توسط رییس دولت، تعداد زیادی از چهره‌های سیاسی کشور موضع گرفتند و واکنش نشان دادند. از جمله مهدی کروبی، یکی از رهبران فعلی جنبش معترضان به ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد که در دور اول ریاست‌جمهوری وی نیز منتقد دولت و سیاست‌هایش بود، اعلام کرد: "این سوال در ذهن مردم ایجاد می شود که آیا اینکه قیمت مسکن از سال گذشته تا به حال دو برابر شده است و اینکه مردم از تورم و گرانی آزار می بینند، به علت مدیریت امام زمان است؟... این که می‌گویید مدیریت امام زمانی، اگر کسی از نظر عده‌ای کار نسنجیده‌ای کرد و توهینی به ملت عظیم ایران شد، آیا باید بگوییم که مدیریت امام زمان بوده است؟ چرا پای امام زمان را به این مسایل می‌کشیم؟ بهتر است مشکلات را به خشکسالی، تورم جهانی، به آمریکا یا دولت های پیشین حواله بدهید..."
آخوند مهدوی کنی روحانی بلندپایه اصولگرا نیز در اعتراض به این ادعا گفته بود: "اگر مدیریت از امام زمان بود، یعنی ایشان نمی توانند مافیا را از بین ببرند؟ برنج کیلویی پنج هزار تومان هم از مدیریت ایشان است؟"
وقتی که میان اصولگرایان بر سر احمدی‌نژاد اختلاف افتاد، ادعاهای دولت درباره مباحث مربوط به امام زمان برایشان گران آمد و این بار در صدد مقابله برآمدند. مخصوصن با انتشار مستند "ظهور نزدیک است" مشخص شد که این اصرار به همسانی و مقام‌سازی برای احمدی‌نژاد طرفداران پر و پاقرصی دارد. در این فیلم محمود احمدی‌نژاد به عنوان شعیب و سید علی خامنه‌ای به عنوان سیدخراسانی معرفی شده بود. اما واکنش شدید محافل مذهبی و سیاسی را به دنبال داشت. حتی روزنامه کیهان به شدت به آن تاخت و نوشت که "تهیه کنندگان سی دی موسوم به «ظهور نزدیک است»بیشترین تلاش خود را به انطباق شخصیت «شعیب بن صالح» با آقای دکتر احمدی نژاد اختصاص داده‌اند..."
از مدعیان بی‌نام و نشان ظهور تا مدعیان حکومتی
ادعای ظهور و منجی بودن و یا ارتباط با او و برعهده‎داشتن نمایندگیش قدمتی بسیار دارد. در طول تاریخ برخی از آنان چهره شده و پیروانی هم پیدا کرده‌اند و یا این که در گمنامی مشمول عقاب و کیفر حکومت‌ها، دستگاه مذهبی زمان و یا خود مردم شده‌اند. چرا که فقه شیعه شرایط ویژه‌ای را برای ظهور امام دوازدهمش که او را غائب به امر خداوند می‌داند، برشمرده است. اما در سال‌های گذشته تعدادی از این مدعیان راهی هم به رسانه پیدا کرده و جزو معدود دفعاتی است که از حجم و تعداد این ادعاها آماری اعلام می‌شود.
علیرضا پیغان یکی از معروف‌ترین مدعیان سال‌های اخیر است. او در شهر قم ادعای ظهور کرد و رو به مسجد جمکران نماز می‌خواند. او وبسایتی به نام "منجی" راه‌اندازی کرد و کتابی ۶۷۳ صفحه‌ای به نام "القائم" نوشت. بعد از انتشار این کتاب بود که او دستگیر شد و چند مرجع تقلید فتوا دادند او "مرتد" و "مفسد فی‌الارض" است. پیغان در سال ۱۳۸۷ اعدام شد و رسانه‌ها همان زمان گزارش دادند که "ظرف چند سال اخیر تعداد شیاداتی که ادعای امامت یا ارتباط با امام زمان می‌کنند به نحو نگران ‌کننده‌ای افزایش یافته و تعداد افراد ساده و عوامی که جذب خرافات مذهبی می‌شوند نیز بیشتر شده است."
"فریده.گ" هم فردی است که در سال ۸۵ ادعای همسری امام زمان را کرد و دستگیر شد. آوازه او آن قدر بالاگرفت که فیلم سخنرانی‌هایش به رسانه‌ها هم راه پیدا کرد.
در موردی دیگر در دی ماه ۱۳۸۶، فردي به نام "ع. ق" به همراه دو دختر و دامادهاي خود به ساختمان رياست‌جمهوري در خيابان پاستور مراجعه کرده و ضمن درخواست براي ديدار با احمدي‌نژاد، عنوان می‌کند: "من امام زمان هستم و آمده‌ام احمدي‌نژاد را ببينم."
این شخص که از ارومیه آمده بود تاکید داشت که "من آمده‌ام چند تذکر به احمدي‌نژاد بدهم و بگوييد اگر مي‌خواهد امامش را ببيند من آمده‌ام." از سرنوشت او خبری مخابره نشده است.
و یا این که در آذر ۱۳۸۹، در یک روز دو نفر در دو مکان جداگانه در سمنان ادعای امام زمانی می‌کنند و دستگیر می‌شوند.
کار به امام زمان متوقف نمانده و در قم دو نفر مدعی امام سیزدهم و چهاردهم بودن می‌شوند و پیروانی هم پیدا می‌کنند.
اما فصل مشترک همه این مدعیان، برخورد شدید قضایی و در بهترین حالت بستری شدن در بیمارستان‌های روانی است. اما آیا رواج مدعیان ظهور در کشوری که دولتش خود را دولت امام زمان می‌داند، عجیب و دور از انتظار است؟
جالب این که ادعای ارتباط با "امام زمان" و "عنایت" و "توجه" ویژه او منحصر به محمود احمدی‌نژاد نیست و از ابتدای استقرار جمهوری اسلامی سابقه دار بوده و مشخصن روایت‌هایی وجود دارد که به روح الله خمینی برمی‌گردد. از جمله این که او فرمان راهپیمایی ۲۱ بهمن سال ۵۷ را با وجود حکومت نظامی، به "دستور امام زمان" صادر کرده است.
در مورد سید علی خامنه‌ای و برخی مراجع تقلید هم روایت‌های زیادی از ارتباط با امام آخر شیعیان وجود دارد. اما کسی متعرض روحانیان عالی‌رتبه در ذکر خاطرات و روایات و یا حتی این نقل قول معروف که ایران "مملکت امام زمان" است، نمی‌شود.