Monday, April 1, 2013

شگفتی رستاخیز



چند وقت پیش به این موضوع فکر می‌کردم که چه عامل یا عواملی حس شگفتی، بهت و غافلگیری را به‌شکلی مثبت در انسان به‌وجود می‌آورد؟ چرا با دیدن برخی مناظر، شنیدن برخی وقایع و یا دیدن برخی اشخاص به یک‌باره به شگفت می‌آییم؟ عناصر تشکیل‌دهندۀ حیرت و شگفتی چیستند؟ نیز به این موضوع فکر می‌کردم که این عناصر چه درسی برای ما دارند و چگونه به احیای روحانی ما کمک می‌کنند؟ واقعۀ رستاخیز مسیح، گرچه در ذات خود سرشار از شگفتی است، اما همچون سایر شگفتی‌های خلقت دربردارندۀ چنین عناصری است. حال بیایید این عناصر را یک به یک برشمرده، قدری در آن‌ها تأمل کنیم و ببینیم چه برکتی برای ما دارند.

۱- عنصر غافلگیری

جالب است که گرچه عیسای مسیح در هر چهار انجیل به واقعۀ رستاخیز خود اشاره کرده بود، اما گویی هیچ کس انتظار آن را نداشت. همگان بر این باور بودند که تنها با مرگ او سر و کار دارند، اما ناگهان خود را در برابر عیسای زنده یافتند و غافلگیر شدند. آری، زمانی غافلگیر می‌شویم که امری خلاف انتظار روی دهد. زمانی غافلگیر می‌شویم که پیش‌فرض‌ها، حیطۀ آگاهی، توانایی و قدرت کنترل ما نمی‌تواند پاسخگوی "امر تازه" باشد. گویی در فضای شگفتی و غافلگیری هیچ کارشناس و استادی وجود ندارد و همه تازه‌کار و ناشی هستیم. غافلگیری چنان ما را در می‌نوردد که صرفاً با بهت و حیرت نظاره‌گر امر تازه‌ای هستیم که زبان ما قادر به توصیف آن نیست و اگر هم کلامی از دهان‌مان خارج شود، تنها در ستایش این امر حیرت‌انگیز است. در ذات هرآنچه غافلگیر‌کننده است رازی وجود دارد و در رویارویی با یک راز نباید به‌دروغ وانمود کنیم که زیاد می‌دانیم و آن را شناخته‌ایم. عیسای مسیح می‌گوید، کار خدا را باید مثل بچه‌های کوچک دید و پذیرفت (مرقس ۱۰:‏۱۵). عزیزان، ما در جهانی بسر می‌بریم که بر ضد "رمز و راز" قیام کرده است. جهان ما می‌کوشد هر نوع عنصر غافلگیری را با توجیهات منطقی از خود بزداید. برای هر واقعه‌ای باید توضیح و توجیه منطقی و علمی وجود داشته باشد! به‌همین خاطر است که جهان با این نگرش راز‌ستیزانه‌ای که در پیش گرفته، به‌شدت در حال تهی شدن از رازباوری است. شگفتی و حیرت دیگر ما را غافلگیر نمی‌کند. اما برای خدا، امر خلاف انتظار مجالی است تا از این طریق باز به سراغ‌مان آمده، غافلگیرمان کند. رستاخیز عیسی، خدایی را به‌تصویر می‌کشد که عاشق شگفتی و شیفتۀ خلق بهت و حیرت است. او ما را چنان ملاقات خواهد کرد که باز می‌فهمیم چقدر کوچکیم تا دگر بار حمد و حیرت سراسر وجودمان را تسخیر کند.

۲- وجود اشخاص عادی

یکی دیگر از عناصر شگفتی، شخصی است که این شگفتی برای او رخ می‌دهد. گاه فکر می‌کنیم که چون در جهان همیشه صحبت از اشخاص مهم و صاحب‌منصب و به‌اصطلاح "نخبه" است، پس لابد شگفتی نیز بیشتر برای چنین کسانی روی می‌دهد. اما رستاخیز عیسی در این مورد نیز نمایانگر ارزشی خلاف ارزش‌های رایج در‌ جهان است. شاهدانِ واقعه حیرت‌انگیزِ رستاخیز نه افرادی سرشناس و والامقام، بلکه افرادی بسیار عادی و حتی سؤال‌برانگیزند. کسانی که شگفتی قیام را به‌چشم خود دیدند یکی مریم مجدلیه بود که هفت روح ناپاک از او خارج شده بود، و همچنین زنان دیگری که در جامعه مردسالارانه آن روزگار هیچ به‌حساب می‌آمدند.
دوست عزیز، شاید شما هم خود را فردی کوچک و بی‌اهمیت قلمداد می‌کنید؛ شاید فکر می‌کنید افراد بسیار مهم‌تر و بهتر از شما وجود دارند که شایستۀ دیدن اعمال شگفت‌انگیز خدا هستند. ولی خبر خوش برای شما این است که عادی بودن‌، در حاشیه بودن و حتی زیر سؤال بودن از لحاظ اجتماعی، خود دستمایۀ خلق شگفتی است. شگفتی بدون شما ماهیت خود را از دست می‌دهد. عیسی مسیح نخست خود را بر زنان، آن هم زنانی چون مریم مجدلیه، آشکار کرد.

۳- آرام و بی‌سر و صدا بودن واقعه

چقدر عجیب است که می‌بینیم بزرگ‌ترین واقعه تاریخ در غیاب به اصطلاح رسانه‌های گروهی، و بدون تبلیغ و تماشا‌گر اتفاق می‌‌افتد. البته احساس و هیجان در آن موج می‌زند (دویدن، بهت، شادی) ولی واقعه‌ای نیست که بتوان آن را پرطمطراق و پرهیاهو خواند. درست است که در انجیل متی به وقوع زلزله‌ای در ارتباط با قیام مسیح اشاره شده است، ولی متأثران این واقعه تنها چند سرباز رومی بودند که آن‌ها نیز از هوش رفتند. آری، شگفتی در ذات خود نیاز به سادگی و سکوت دارد. به‌محض آنکه وسوسه زرق و برق، هیاهو و جلال و جبروتِ این دنیا بر آن سایه افکند، رنگ می‌بازد. دوست عزیز شاید وقتی به زندگی خود نگاه می‌کنید، اثر پرزرق و برقی از حضور و عمل خدا نمی‌بینید. شاید تصور می‌کنید خدا تنها در برابر نورافکن‌ها و دوربین‌های مجهز تلویزیونی است که حضور پیدا می‌‌کند. شاید وقتی به زندگی آرام و بی‌سر و صدای خود می‌‌نگرید آن را تهی از خدا می‌بینید. اما خبر خوش این است که شگفتی، آرام و بی‌سر و صدا رخ می‌دهد. رستاخیز عیسی لحظات آرام و طبیعی زندگی ما را شگفت‌انگیز می‌گرداند، چرا که خدا براستی در چنین لحظاتی حضور دارد و فعال‌‌تر است.

۴- ترس

ترس واکنش طبیعی ملاقات با عیسای قیام‌کرده است (متی ۲۸:‏۴، ۵ و۱۰؛ مرقس ۱۶:‏۸؛ لوقا ۲۴:‏۵). ما زمانی دچار ترس می‌شویم که نمی‌دانیم چه کنیم؟ وقتی کنترل خود را بر وقایع از دست می‌دهیم، وقتی نوعی از هم‌گسیختگی و گیجی به‌ما دست می‌دهد، وحشت می‌کنیم. اما پادزهر ترس در زندگی، ترس از خدا است. ترس از خدا سبب می‌شود از ترس‌های دیگر آزاد شویم. به یک معنا می‌توان گفت که ترس خدا یعنی باور داشتنِ حضوری دیگر، باور حضوری ماورایی و حقیقی، حضوری بزرگ‌تر از ما، حضوری بزرگ‌تر و فراتر از تمام‌ باورهای ما. دوست عزیز، این حضور را باور کن و آن را به مدد ایمان تجربه نما.
آری، بدون حس شگفتی زندگی ما صرفاً تبدیل به محصولی خودساخته می‌گردد. محصولی که شاید حتی در آن اخلاقیات و پرهیزکاری نیز وجود داشته باشد. اما همۀ آن‌ها در نهایت دستاوردی انسانی است که گرچه تحسین مردم را برمی‌انگیزد، اما عاری از هیجان شگفتی و نیروی حیات است. رستاخیز عیسی سرچشمۀ تمام شگفتی‌هاست. بدون آن گویی زندگی، حتی زندگی روحانی، صرفاً آرایشی است عاری از محتوا. باشد که برکات رستاخیز عیسی، حیات را در ما به مدد روح خدا فزونی بخشد.

No comments:

Post a Comment