معنی "پیمان"
اگر بخواهیم پیمان کتابمقدس را در یک لغت خلاصه کنیم، میتوانیم از لغات مختلفی استفاده کنیم؛ اما شاید بهترین کلمه، لغت "رابطه" باشد. انسان آفریده شد تا با خدا شراکت و رفاقت داشته باشد. مقصود خدا از خلقت ما این بود که بوسیلۀ توکل و ایمان کامل به او و ارادهاش، او را جلال بدهیم و همچنین با او مشارکت معنوی داشته باشیم و از نعماتش بهرهمند شویم. پس خدا میخواهد که با ما در تماس باشد؛ او همچنین میخواهد که این رابطه رسمیت بیابد. ما در زندگی روزمره از واژگان مختلف مانند قرارداد، موافقتنامه، و پیمان، برای روابط رسمی استفاده میکنیم. مردم از طریق عقد و امضای قرارداد، تعهدات و وعدههای خود را رسمیت میبخشند. اینها همه جزو زندگی عملی ما میباشد. در کتابمقدس نیز مشاهده میکنیم که همان خدایی که میخواست با ما ارتباط داشته باشد، تصمیم گرفت که با ما قراردادی منعقد کند. البته این عهد و پیمانی که خدا میخواهد با ما منعقد سازد، با قراردادهای انسانی فرق دارد. ما و خدا طرفینِ مساوی قرارداد نیستیم، چون این خداست که پیشقدم شده و منشأ آن فیض و محبت اوست. برای درک اهمیت این پیمان در نقشۀ خدا، میتوانیم به کتابمقدس مراجعه کنیم. این کتاب به دو قسمت تقسیم شده است: عهدعتیق و عهدجدید. البته این تقسیمبندی، در نسخههای اصلی نیامده است. ولی موضوع اصلی این کتاب، از آغاز تا پایان، "پیمان خدا با انسان" میباشد.
پیمان در عهدعتیق
در سفر پیدایش فصلهای ۶ و ۹ خدا با نوح و همۀ انسانها عهدی میبندد و وعده میدهد که دیگر از طریق طوفان دنیا را نابود نسازد. در سفر پیدایش ۱۲، ۱۵ و ۱۷ خدا با ابراهیم و نسل او یعنی اسحاق و یعقوب عهدی میبندد و وعده میدهد که همۀ مردم دنیا به وسیلۀ او برکت یابند. سالها میگذرد و در آن زمانی که بنیاسرائیل در مصر زیر ظلم بسر میبردند، «خدا نالۀ ایشان را شنید و خدا عهد خود را با ابراهیم و اسحاق و یعقوب بهیاد آورد» (خروج ۲:۲۴). در نتیجه خدا از طریق موسی آنها را نجات میدهد. ولی نقشۀ خدا خیلی بیشتر از نجات بنیاسرائیل از بندگی بود. خدا میخواهد با انسان در تماس باشد و برای خود قومی بهوجود آورد. بنابراین خدا میفرماید: «و من شما را از زیر مشقتهای مصریان بیرون خواهم آورد و شما را از بندگی ایشان رهایی دهم و شما را نجات دهم و شما را خواهم گرفت تا برای من قوم شوید و شما را خدا خواهم بود» (سفر خروج ۶:۶-۷). پس رابطۀ خدا با انسان بر اساس این پیمان در این زمان توسعه مییابد. به همین دلیل خدا دستور میدهد که خیمۀ مخصوصی که خیمۀ عبادت باشد، بسازند تا او بتواند همچون یک همسایه در میان قوم خود ساکن شود. در این زمان خدا قوانین خود را به قوم میدهد تا ایشان بدانند بهعنوان قوم خدا چگونه باید رفتار نمایند. خدا همچنین مراسم قربانی را برقرار میسازد تا رابطه میان او و قومش حفظ شود. در زمان داود خدا عهدی جاودانی با او میبندد و وعده میدهد که پادشاهی او هرگز پایان نپذیرد (دوم سموئیل ۷).
پس با اینکه ما در عهدعتیق با چند پیمان مختلف بر میخوریم، اما میتوانیم بگوییم که همۀ آنها حول و حوش یک نکته اصلی میچرخند و آن این وعدۀ خداست که فرموده: «من خدای شما خواهم بود و شما قوم من.»
پاسخ بنیاسرائیل به پیمان خدا
اما متأسفانه وقتی ما تاریخ قوم خدا را مورد بررسی قرار میدهیم، فقط با قصور و شکست مواجه میشویم. قوم اسرائیل نتوانستند پیمان خدا را نگه دارند. اشکال از کار خدا نبود زیرا او امین بود؛ این قوم اسرائیل بود که عهد را میشکست. در رابطه با این پیمان قدیمی دو مشکل وجود داشت:
۱- مشکل نخست، قصور قلب انسان بود. آن پیمان قدیم فقط ظاهری بود، لازم بود که قلب انسان تغییر کند.
۲- مشکل دوم، محدودیتهای تشکیلات و تشریفات آن بود. اینها از این لحاظ ناقص بود که انسان را قادر نمیساخت با خدا تماس مستقیم داشته باشد. انسان نیاز داشت که حضور خدا فقط محدود به خیمه عبادت یا معبد نباشد. انسان احتیاج به یک قربانی کامل برای آمرزش گناهان و همچنین احتیاج به یک کاهن، نبی و پادشاه کامل بهعنوان واسطۀ ابدی و دائم داشت.
پیمان جدید خدا با انسان
در مقابل این نیازها، دو وعده از طرف خدا در عهدعتیق یافت میشود:
۱- نخستین وعده راجع به آمدن یک شخص کامل بود. در سراسر عهدعتیق انبیا در مورد آمدن مسیح و آن شخص کامل پیشگویی شده که قرار است جای آن معبد، قربانیها، کاهن اعظم، نبی و پادشاه را بگیرد و احتیاج ما را برآورده سازد.
۲- دومین وعده راجع به یک عهد و پیمان جدید است. خدا میفرماید «ایامی میآید که... پیمان تازهای خواهم بست... قوانین خود را بر دلهای ایشان خواهم نوشت، من خدای آنان و آنان قوم من خواهند بود . همه از بزرگ تا کوچک مرا خواهند شناخت . چونکه عصیان ایشان را خواهم آمرزید و گناه ایشان را دیگر بهیاد نخواهم آورد» (ارمیا ۳۱:۳۱-۳۴، عبرانیان ۸:۶-۱۲).
«و دل تازه به شما خواهم داد و روح تازه در اندرون شما خواهم نهاد . و قوم من خواهید بود و من خدای شما خواهم بود» (حزقیال ۳۶:۲۶-۲۸). پس عهدعتیق در انتظار دورهای جدید با پیمانی جدید است که به سلطنت مسیح و حیات روحالقدس مربوط میگردد. خدا را شکر بهوسیلۀ آمدن عیسی مسیح خداوند، این پیمان جدید به اجرا در میآید و همه چیز تکمیل میشود. بزرگترین تفاوت بین پیمان قدیم و پیمان جدید این است که پیمان جدید ظاهری نیست بلکه درونی است. پولس در دوم قرنتیان ۳ میفرماید: «خدا ما را لایق گردانید که خدمتگزار پیمان جدید باشیم و این پیمان یک سند کتبی نیست بلکه از روح خداست زیرا شریعت نوشته شده انسان را به مرگ میکشاند اما روح خدا حیات میبخشد . و هر جا روح خداوند باشد در آنجا آزادی است و همۀ ما در حالیکه با صورتهای بینقاب مانند آینه جلال خداوند را منعکس میکنیم، بتدریج در جلالی روز افزون به شکل او مبدل میشویم و این کار، کار خداوند یعنی روحالقدس است» (دوم قرنتیان ۳:۶ و ۱۷-۱۸). مطابق این آیات، این پیمان تازه به حیات، آزادی و تغییر منتهی میشود. این سه برکت بوسیلۀ روحالقدس به اجرا درمیآید که اکنون به بررسی آنها میپردازیم.
سه برکت پیمان نو
۱- حیات (آیه ۶). ما قبل از ایمانآوردن به مسیح، از لحاظ روحانی مرده بودیم و رابطهای با خدا نداشتیم. بهگفتۀ پولس: «از حیات خدا محروم بودیم» و بهعنوان غیر یهودیان «از پیمانهایی که بر وعدههای خدا متکی بود، بیبهره بودیم» (افسسیان ۴:۱۸ و ۲:۱۲). ولی خدا را شکر «بهوسیلۀ مسیح اجازه داریم که در یک روح یعنی روحالقدس به حضور خدای پدر بیاییم» (افسسیان ۲:۱۷). ما میتوانیم بهطور مستقیم او را بشناسیم و خدا خدای ما شده و ما قوم او میشویم: «... ما خانۀ خدا هستیم چنانکه خدا فرموده است، من در ایشان ساکن خواهم بود و در میان آنها بسر خواهم برد. من خدای زندۀ ایشان خواهم بود و آنان قوم من» (دوم قرنتیان ۶:۱۶). خدا دیگر در آن معبد ساکن نیست، بلکه در ما زندگی میکند؛ همۀ ایمانداران معبدی روحانی را تشکیل میدهند: «در اتحاد با اوست که تمام عمارت به هم متصل میگردد و رفته رفته در خداوند به صورت یک معبد مقدس در میآید. شما نیز در اتحاد با او و همراه دیگران به صورت مکانی بنا خواهید شد که خدا بوسیلۀ روح خود در آن زندگی میکند» (افسسیان ۲:۲۱-۲۲).
۲- آزادی (آیه ۱۷). مسیح ما را از اعمالی که خودمان برای رسیدن به نجات انجام میدادیم، نجات داده است. او همچنین ما را از لعنت شریعت و ترس از مرگ آزاد ساخته است. مخصوصاً در رابطه با این پیمان، ما را از مجازات و محکومیت گناه، و قدرت و بندگی گناه آزاد کرده است. خدا نه فقط گناهان ما را بخشیده است، بلکه آنها را فراموش میکند و دیگر بهیاد نخواهد آورد. این چیزی است که برای ما بسیار دشوار است (عبرانیان ۸:۱۲، ۱۰:۱۷).
۳- تغییر (آیه ۱۸). مسیح میفرماید: «آنچه که آدمی را نجس میسازد، چیزی است که از وجود صادر میشود چون افکار بد از دل بیرون میآید» (مرقس ۷:۲۰ و ۲۱). به همین دلیل لازم است که روحالقدس ما را از درون عوض کند. آنگاه مراحل و جریانِ تغییر و تقدیس شروع میشود و خدا قوانین خود را در افکار ما قرار میدهد و آن را بر دلهای ما مینویسد.
مرگ مسیح پیمان را مُهر کرد
ولی پیش از اینکه ما بتوانیم همۀ این برکات را بهدست بیاوریم، لازم بود که چیزی اتفاق بیفتد. در زبان یونانی کلمۀ پیمان یک معنی دیگر هم دارد؛ این لغت برای "وصیتنامه" نیز بهکار برده میشود. بنابراین نویسندۀ رسالۀ عبرانیان به این موضوع اشاره میکند و میفرماید: «برای اینکه یک وصیتنامه اعتبار داشته باشد، باید ثابت شود که وصیتکننده مرده است زیرا وصیتنامه بعد از مرگ معتبر است و تا زمانی که وصیتکننده زنده است اعتباری ندارد و به این علت است که پیمان اول بدون ریختن خون نتوانست اعتبار داشته باشد» (عبرانیان ۹:۱۶-۱۸). مسیح بوسیلۀ مرگش بر روی صلیب این پیمان تازه را تأئید کرد، چنانکه خودش میفرماید: «این است خون من که اجرای پیمان تازه را تأئید میکند و برای آمرزش گناهان بسیاری ریخته میشود» (متی ۲۶:۲۷). «به این جهت او واسطۀ یک پیمان تازه است تا کسانی که از طرف خدا خوانده شدهاند، برکات جاودانی را که خدا وعده فرموده است، دریافت کنند» (عبرانیان ۹:۱۵).
حال چه باید کرد؟
۱- دعوت خدا را بپذیریم. خدای زنده هنوز هم میخواهد با ما در تماس باشد. ما باید از طریق توبه و ایمان به مسیح، آمرزش گناهان را دریافت کنیم و رابطهای زنده با خدا برقرار نماییم تا او را بشناسیم.
۲- در برکات خدا شادی کنیم. «در حقیقت خدمتی که به مسیح عطا شد، از خدمت لاویان بهمراتب بهتر است، همانطوریکه پیمانی که او میان خدا و انسان ایجاد کرده، بهتر است زیرا این پیمان بر وعدههای بهتری استوار است» (عبرانیان ۸:۶). خدا را برای این میراث و این برکات شکر میکنیم، خصوصاً برای نکتۀ مهم در وعدۀ او که میفرماید: «او خدای ماست و ما قوم او هستیم».
۳- به شکل پسر خدا مبدل بشویم. در این پیمان تازه خدا از درون بوسیلۀ روحالقدس ما را عوض میکند تا شبیه مسیح شویم چون «خدا ما را برگزید تا بهشکل پسر او درآییم» (رومیان ۸:۲۹). بنابراین تقدیس شدن جزو این نقشه است تا همانطور که خدا مقدس است، ما هم مقدس بشویم. «ای عزیزان، این وعدهها به ما داده شده است، پس ما چقدر باید خود را از هر چیزی که جسم و جان ما را آلوده ساخته است، پاک کنیم و با خدا ترسی خود را کاملاً مقدس سازیم» (دوم قرنتیان ۷:۱).
در نتیجه خدا را برای وعدههایش و وفاداری او نسبت به ما شکر میکنیم. خدا کند که بوسیلۀ کمک روحالقدس وفادار بمانیم و بهدیگران نشان بدهیم که ما قوم خاص او هستیم.
No comments:
Post a Comment