Friday, April 12, 2013

معضل وجود مسلمانان و نقاب در نروژ


.چرا زنان نقابدار در زندگی از کلیه وسایل مدرن و مواهب دانش روز استفاده می‌کنند اما در مورد پوشش به ١۴٠٠ سال پیش برمی‌گردند ؟
- رادیو کوچه
- چند سال پیش وقتی فردی به نام «وسته‌گورد» کاریکاتورهای محمد را کشید، گرچه رسانه‌های اسکاندیناوی نخست در انتشار آن‌ها احتیاج به خرج دادند، اما بالاخره روزنامه «یی‌لاندز ‌پوستن» دانمارکی با استدلال حمایت از آزادی بیان آن‌ها را منتشر کرد و پس از آن چند روزنامه دیگر نیز در سوئد، نروژ و فرانسه به انتشار آن‌ها پرداختند.
گرچه نشر کاریکاتورها در «یی‌لاندز ‌پوستن» از همان ابتدا با واکنش بخشی از مسلمانان و تحریم کالاهای دانمارکی روبرو شد، اما دیگر رسانه‌ها با علم به این واکنش‌ها‌ بارها گاریکاتور‌ها را چاپ کردند و در وب‌سایت‌های خود نیز انتشار دادند.
.تا این‌جای ماجرا را همه می‌دانند، اما آن‌چه این مطلب به آن مربوط می‌شود پدیده دیگریست که دولت‌های اروپایی را از تصمیم قاطع در باره آن عاجز کرده است: «نقاب». حضور زنان و دختران نقاب‌دار در مدرسه‌ها و دانشگاه‌ها.
دولت نروژ این معضل را به خود واحد‌های آموزشی واگذار کرده‌ که در این ارتباط یک مدرسه از حضور یک دانش‌آموز با نقاب در کلاس درس جلوگیری نموده و یک استاد دانش‌گاه نیز دختران نقاب‌دار را در کلاس‌های خود نمی‌پذیرد. مخالفین محرومیت زنان نقاب‌دار از حضور در کلاس درس، عقب‌ماندن و جدایی این گروه از زنان، از جامعه را مورد استدلال قرار می‌دهند.
چندی پیش مستندی در همین باره در کانال تلویزیون ان‌آر‌کی نروژ پخش شد که مرا واداشت چند طرح انتقادی در این زمینه بکشم. مجری برنامه از خانم نقاب‌دار مصاحبه‌شونده پرسید: وقتی تو با من صحبت می‌کنی طرز بیان و واکنش‌های گفتار خود را در چهره من می‌بینی در حالی‌که من از این حق طبیعی محرومم. خانم نقاب‌دار در پاسخ او اصرار داشت که تو نیز واکنش‌های مرا در نگاه و تون صدای من می‌بینی و معتقد بود که زنان صدر اسلام نیز به‌دین گونه حود را می‌پوشاندند.
این‌که چرا ایشان در زندگی از کلیه وسایل مدرن و مواهب دانش روز استفاده می‌کند اما در مورد پوشش به ١۴٠٠ سال پیش برمی‌گرد، مطلب دیگری است.
.من تحت تاثیر این استدلال مضحک قرار گرفته و در واکنش، ایده‌هایم را به تصویر کشیدم و چهار عدد از طرح‌هایی را که کم‌تر تحریک کننده بودند برای رسانه‌ها ارسال کردم. زیرا مخفی‌شدن افراد در زیر چنین پوشش‌هایی می‌تواند ارتباط مستقیم با امنیت داخلی نروژ داشته باشد. کسی نمی‌داند زیر آن پوشش چه کسی می‌رود و چه می‌تواند هم‌راه داشته باشد. از سه روزنامه بزرگ پایتخت و یک روزنامه در برگن، شهری در غرب نروژ، یکی با تشکر پاسخ «نه» داد و از دیگر رسانه‌ها تا امروز پاسخی دریافت نکرده‌ام.
آیا آزادی بیان در اروپا استثناهایی هم دارد؟ من این چهار طرح را برای «یی‌لاندز ‌پوستن» که برای اولین‌بار کاریکاتورهای محمد را منتشر کرد نیز خواهم فرستاد و این پرسش را مطرح خواهم کرد که آیا کاریکاتورهای محمد بیشتر تحریک‌کننده بودند یا طرح‌های نقاب تحریک‌کننده هستند!
البته من دنبال این ماجرا را خواهم گرفت و کار را به رادیو تلویزیون نروژ خواهم کشاند. اما بد ندیدم تا این‌جای مطلب را با مخاطب پارسی‌زبان نیز مطرح کرده باشم. در مقام مقایسه نیستم اما اگر به «آندرس بهرینگ بری‌ویک» که افکار ناسیونالیستی راست افراطی دارد تریبون داده بودند تا حرف خود را بزند شاید ٢٢ جولای و ترور جوانان حزب کارگر در «اوت‌اویا» پیش نمی‌آمد. این گفته هرگز عمل ارتکاب‌آمیز آن تروریست را توجیح نمی‌کند، اما می‌تواند اندرزی باشد برای کشورداری.
.اگر حزب کارگر و یا حزب‌های غیر‌راست افراطی که در طول سال‌ها دولت‌ها را در دست داشته‌اند و خود را پرطرف‌دار می‌بیند و معتقدند ‌راست افراطی نیرویی ناچیز است، چه نیازی است که از ابراز عقیده آن‌ها جلوگیری شود.
«بری‌ویک» بارها برای روزنامه‌ها مقاله فرستاده و از عقاید خود و طرف‌دارانش نوشته بود ولی هرگز منتشر نشد. گواینکه شحصیت‌های سیاسی خطوط کار رسانه‌ها را تعیین نمی‌کنند با این‌حال سیاستی که دولت‌ها پیش می‌برند می‌تواند در سازمان‌های دولتی و خصوصی تاثیرگذار باشد.
در تخمینی که مرکز آمار نروژ سال پیش از روند مهاجرت به کشور منتشر کرد، در سال ٢٠۵٠ جمعیت خارجی‌های ساکن اسلو (که نیمی از آن‌ها اکنون شهروند نروژ شده‌اند) از نروژی‌ها بیشتر خواهد شد! هم اکنون هستند مدرسه‌هایی در اسلو که دانش‌آموزان از پدر و مادر نروژی در اقلیت قرار دارند. از این روست که حزب‌های راست‌گرا در اروپا محدودکردن مهاجرت خارجی‌ها را در دستور کار خود قرار داده‌اند. می‌دانیم که کلیه کشورهای عضو سازمان ملل متحد، موظف‌اند هرساله یک حداقلی از پناهنده‌گان را بپذیرند.
در این‌جا سیاست‌های دوگانه کشورهای اروپایی قابل تعمق است. از سویی سلاح، وسایل مقابله با اجتماعات مردم و لوازم و تجهیزات شنود در اختیار رژیم‌های دیکتاتوری می‌گذارند و از سوی دیگر مردمی را که از دست آن قدرت‌ها فرار می‌کنند به پناهنده‌گی می‌پذیرند.

No comments:

Post a Comment